c
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصرشریف اباد
سفر خوشی را برای شما آرزو مندیم.

مؤمن زیربنایی از نظر قرآن یعنی شیعه، اما شیعه ای که گناه در زندگی اش نباشد. بعد همین آیه می فرماید و تأکید می کند که: «أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْن»: اگر ایمان همراه با تقوا داشته باشی، امنیت دل پیدا می کنی ؛ یک زندگی خوش و خرم و بانشاط و یک زندگی همراه با عاقبت به خیری و یک زندگی منهای اختلاف در خانه و بالاخره یک زندگی که در آن، «چه کنم چه کنم»، نباشد.


تقوا پله نخست عرفان عملی

قرآن کریم و روایات اهل بیت «علیهم السلام»، تأکید فراوانی بر تقوا دارند. قرآن در موارد متعدّدی زنگ خطر می زند و می‌فرماید: سعادت دنیا و آخرت در گرو تقوا است. اجتناب از گناه و رعایت تقوا، موجب می‌شود دست عنایت خداوند روی سر انسان قرار گیرد و در بن بست ها به فریاد او برسد.

حسن عاقبت، زندگی توأم با نشاط و آرامش و منهای غم و غصه و نگرانی، تأمین آتیه اولاد و دوری آنان از انحراف فکری و عقیدتی، در سایه تقوا روزی انسان می‌شود.

 

امنیت به چه معنا می باشد؟

امنیّت دل در اثر رعایت تقوا نصیب انسان می‌شود. امنیت دو قسم است؛ یکی امنیت ظاهری که نعمت بزرگی است و لازم است همه از آن برخوردار باشند. اما مهم‌تر، امنیت دل است و وقتی حاصل می‌شود که انسان به یک زندگی منهای غم و غصه و نگرانی از آینده و عاری از دلهره و اضطراب خاطر، دست یابد.

قرآن می فرماید: شرط برخورداری از امنیّت دل این است که ایمان و تقوا داشته باشی. ایمان روبنا و تقوا زیربنا است و لازم است هر دو باشد : «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ  وَ هُمْ مُهْتَدُون»

 

مؤمن حقیقی از نگاه قرآن

مؤمن زیربنایی از نظر قرآن یعنی شیعه، اما شیعه ای که گناه در زندگی اش نباشد. بعد همین آیه می فرماید و تأکید می کند که: «أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْن»: اگر ایمان همراه با تقوا داشته باشی، امنیت دل پیدا می کنی ؛ یک زندگی خوش و خرم و بانشاط و یک زندگی همراه با عاقبت به خیری و یک زندگی منهای اختلاف در خانه و بالاخره یک زندگی که در آن، «چه کنم چه کنم»، نباشد.

سپس می فرماید: «وَ هُمْ مُهْتَدُون»، یعنی اگر چنین شد، دست عنایت خداوند روی سر شما و زندگی شما و بچه های شما قرار دارد.

قرآن می فرماید: شرط برخورداری از امنیّت دل این است که ایمان و تقوا داشته باشی. ایمان روبنا و تقوا زیربنا است و لازم است هر دو باشد : «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون»

نتیجه تقوا چیست؟

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و من یتق الله یجعل له من امره یسرا؛ هر کسی که تقوای الهی را پیشه کند خدا برای او در کارش سهولت و آسانی قرار می دهد» (طلاق/ 4). این جمله و جمله «و من یتق الله یجعل له مخرجا؛ و هر که از خدا پروا کند، برای او راه خروجی (از گناه و مشکلات) پدید می آورد» (طلاق/ 2) نزدیک به یکدیگر است.

مراحل تقوا

با توجه به این آیات قرآن ، باز هم دیده می شود که انسان با بصیرت ناقص خودش خیال می کند تقوا برای انسان اشکال ایجاد می کند، کار او را سخت و مشکل می کند.

قرآن می گوید: عکس قضیه است، کار را آسان می کند. شما تقوای الهی را پیشه کنید، بعد ببینید چگونه کارهای سخت برای شما آسان می شود. همین طور که برای متقی بن بست وجود ندارد، برای متقی کار سخت و مشکل وجود ندارد.

«ذلک امر الله انزله الیکم؛ این فرمان خداست که آن را به سوی شما فرو فرستاده است .»

در جای دیگر بیان می کند که : «و من یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا؛ و هر کس از خدا پروا کند بدی هایش را از او بزداید و پاداش او را بزرگ سازد» (طلاق/ 5). در این آیه نکته ی جالب تر و مهم تری را بیان می کند که اگر تقوای الهی را پیشه کنید، تقوا آن بی تقواییها و گناهان گذشته شما را محو می کند.

 

تقوا شستشویی برای گناهان گذشته

تقوا نه تنها خاصیت نگهدارندگی دارد ، بلکه شستشو هم می دهد. پس تقوا پیشه کنید تا آلودگیهای گذشته شما شستشو بشود و از بین برود.

هر کسی که تقوای الهی را پیشه کند خداوند از ناحیه او گناهان او را جبران می کند. این تقوای فعلی کفاره آلودگیهای گذشته می شود. «و یعظم له اجرا» و خدای متعال اجر عظیم به او می دهد.

 

زندگی این دنیا مقدمه زندگی آخرت

پاداشهای تقوا ، به زندگی این دنیا نیز مربوط می شود : «و من یتق الله یجعل له مخرجا* و یرزقه من حیث لایحتسب* و من یتق الله یجعل له من امره یسرا؛ و هر که از خدا پروا کند، برای او راه خروجی (از گناه و مشکلات ) پدید می آورد و او را از جایی که گمان نمی برد روزی می دهد و هر کس از خدا پروا کند، بدی هایش را از او بزداید و پاداش او را بزرگ سازد .» (طلاق/ 2 و 3 و 5).

«و من یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا؛ و هر کس از خدا پروا کند بدی هایش را از او بزداید و پاداش او را بزرگ سازد»

حکمت و بصیرت

یکی دیگر از آثار بزرگ تقوا که در قرآن مجید ذکر شده روشن‌بینی و بصیرت است که در آیه 29 از شوره انفال می‌فرماید: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا» یعنی اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما ترازوی تمیز و تشخیص را قرارمی‌دهد.

در کلام رسول اکرم صلی الله علیه وآله آمده است که فرمودند : «جاهدوا انفسکم علی اهوائکم تحل قلوبکم الحکمة؛ با هوا و هوسهای نفسانی مبارزه کنید تا حکمت در دل شما وارد شود. حدیث دیگری از رسول گرامی اسلام بیان شده که فرمودند :«من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمة من قلبه‏ علی لسانه؛ هر کس چهل روز خود را خالص برای خدا قرار دهد چشمه‏های حکمت از زمین دلش به مجرای زبانش جاری‏ می‏شود».

حافظ در این دو بیت نظر به همین حدیث معروف دارد که می‏گوید:

 

شنـیـدم رهــروی در سـرزمـیــنـــی

همی گفت این معما با قرینی

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف

کـه در شیشه بـمـاند اربعینی





نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز

هدف از آفرینش من و تو چیست؟


نباید غافل باشیم که رسیدن به هر مقصدی، ابزار خاصی را می طلبد. شناخت مقصد اهمیت ویژه ‌ا ی دارد؛ که آن که مقصد را بشناسد، مسیر و کیفیت حرکتش با دیگران متفاوت خواهد بود؛ چرا که می ‌داند به هر منزلی و از هر راهی نمی‌ توان رفت .


آفرینش

توجه ما به استعدادها و توانایی‌های بی‌حد و اندازه مان که همگی در حکم ابزار و وسایل زندگی و سیر و سفرمان است ، می‌تواند مقصد حقیقی را به من و تو بنمایاند .

تا وقتی خودت را و مبدأ و مقصدت را نشناسی، تا وقتی ندانی که از کجا آمدی و به کجا خواهی رفت، برای چه آمدی و برای چه خواهی رفت، سرگشته ای و حیران ...

واقعیت این است که یافتن گنجینه ای از اشیای گران قیمت، در بیابانی خشک و بی آب و علف تو را خوشحال نمی کند ، بلکه آن چه تو را شاد می کند و امیدواری و حیات را به تو ارزانی می دارد ، سهم ناچیزی از آب است و نشانی از راه .

خوب فکر کن ... در برهوت دنیا چیزی که به من و تو امید و حیات می دهد و راه حیات جاودانی و سعادت ابدی را برایمان می گشاید ، علم فضانوردی و یا دانش شکافتن هسته اتم نیست؛ هر چند که این ها هم ارزشمند و گران بهاست ، اما راه نجات و حیات من و توی انسان نیستند ... من و تو تشنه علمی دیگر و نیازمند دانشی دیگریم؛ دانشی که ما را با خودمان ، نیازهایمان ، خصایصمان ، توانمندی هایمان و آینده مان آشنا کند؛ دانشی که ما را به شناخت خالقمان برساند ... پس باید که نگاهی به خودمان بیندازیم.

 

هدف و ابزار طی کردن مسیر را بشناسیم!

توجه ما به استعدادها و توانایی‌های بی‌حد و اندازه مان که همگی در حکم ابزار و وسایل زندگی و سیر و سفرمان است ، می‌تواند مقصد حقیقی را به من و تو بنمایاند . منزل و مقصدی که ما جستجو می‌کنیم، بیشتر از این جهان طبیعت است و امکاناتی که در اختیار ماست ، فقط برای رفع حوائج مادیمان نیست ؛ زیرا بسیاری از این ابزار و وسایل به نیازهای این جهانی ارتباطی ندارند .

نباید غافل باشیم که رسیدن به هر مقصدی ، ابزار خاصی را می طلبد. شناخت مقصد اهمیت ویژه ‌ا ی دارد ؛ که آن که مقصد را بشناسد، مسیر و کیفیت حرکتش با دیگران متفاوت خواهد بود ؛ چرا که می ‌داند به هر منزلی و از هر راهی نمی‌ توان رفت .

هر وقت من و تو دریابیم که مقصدمان طبیعت نیست ، به یقین زاد و توشه ‌ای فراهم می ‌کنیم که در آن مقصد حقیقی دارای ارزش باشد ؛ اما از آنجا که اغلب انسان ها مقصد را نمی‌ شناسند ، نوع انتخاب هایشان ارزش های این دنیایی همچون مقام ، ریاست و ثروت است و وای بر کسی که با این گونه توشه‌ ها در آن منزل پیاده شود ، که به یقین متاعش آنجا خریداری ندارد ...

خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آنها را ؛ فرمان او در میان آنها پیوسته فرود می‏آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد

هر کسی طبیب دردهای خود است !

هر وقت خودمان را شناختیم ، در خواهیم یافت که طبیب خویشتن قرار داده شده ایم و نشانه سلامت به ما شناسانده و دردها برایمان بیان شده است و به دوای دردها راهنمایی شده ایم ... هر وقت خودمان را بشناسیم ، خدایمان را هم خواهیم شناخت ... وقتی خود را بشناسیم، به مهم ترین مسئله ای که برای‏ بشر مطرح است و راز اصلی جهان، یعنی خدا پی می ‏بریم ... وقتی خودمان را بشناسیم ، در خواهیم یافت که در زندگی و جهان چه باید بکنیم و چگونه باید رفتار کنیم ... و اگر خود را نشناسیم ، نخواهیم دانست که رفتار و اخلاقمان در جهان چگونه باید باشد ؛ یعنی خود وجودی مان چگونه باید باشد ؛ چرا که اخلاق ‏، از آن نظر که یک سلسله ملکات است ، به چگونه بودن و چگونگی شناخت خود و چگونگی رفتار باز می گردد ... پس برای پی بردن به بزرگ ترین رازهای‏ جهان و مهم ترین مسئله ای که در فکر بشر مطرح است ، یعنی خدا ، خود را بشناسیم و برای مهم ترین مسئله از نظر ابتلای عملی بشر که چگونه باید باشیم و چگونه باید رفتار کنیم ؛ یعنی اخلاق نیز باید خودمان را بشناسیم .

 

شناخت خود، ابتدای ورود به خداشناسی

خودمان را که شناختیم، آنگاه پی خواهیم برد که ما مجموعه اى از صفات حق و جلوه اسماى خدائیم و عبث کارى و بازى گرى در آفرینش مان وجود ندارد. سراسر وجودمان و همه ذرات هستى مان ، حق است و هر جزئى از اجزاى ما جلوه اى از قدرت و دانش و بصیرت و عدالت و حکمت خدا جریان دارد .

راههای خداشناسی

وقتی خدای متعال در قرآنش می فرماید : « اللّهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ اْلأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ اْلأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَی‏ءٍ قَدیرٌ وَ أَنَّ اللّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَی‏ءٍ عِلْمًا ؛ خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آنها را ؛ فرمان او در میان آنها پیوسته فرود می‏آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد .»1 به عبارتی این آیه تصدیقی بر سخن  امام حسین علیه السلام داردکه می‏فرماید: «أَیُّها الناسُ! اًّنّ الله جلَّ ذِکرُه ما خَلَق العبادَ اًّلاّ لِیَعرِفُوه ، فَاًّذا عَرِفُوهُ عَبَدُوهُ فاذا عبدوه اًّسْتَغنَوا بعِبادتِه عَن عِبادِْ ما سواه ؛ ای مردم! خداوند بزرگ بندگانش را نیافرید ، جز برای اینکه او را بشناسند و پس از شناختن ، او را پرستش نمایند و آنگاه که او را عبادت کنند ، از بندگی غیر او آزاد شوند .» 2

همه موجودات روی زمین ، همه جهان آفرینش و آفرینش من و تو نیز برای آن است که من و تو را به سوی خدا هدایت کند تا او را پرستش کنیم؛ همان که امام صادق علیه السلام در پاسخ جابر که سؤال کرد: هدف خداوند از این لطف چیست؟ فرمود: «آیا شما نمی‏توانی مقصود یک کریم را بفهمی؟» جابر گفت : در میان مردم کمتر کسی است که بدون مقصود ، کریم شود. گروهی هدفشان خودنمایی است. امام فرمود: «خداوند خودنمایی نمی‏کند و تنها برای رسیدن موجودات به فیض ، آنان را می‏ آفریند و به جز کرامت خداوند فلسفه دیگری برای به وجود آمدن جهان وجود ندارد ؛ زیرا اگر علت دیگری وجود داشت و آن علت ، خدا را وادار و مجبور می‏ کرد که جهان را بیافریند، همان علت ، جای خدا را می‏ گرفت و یک خدای مجبور را نمی ‏توان خدا دانست.»

جابر پرسید: آیا ممکن است علتی وجود داشته باشد که خداوند به آن علت جهان را آفریده ، بدون اینکه آن علت خدا را مجبور کرده باشد؟ بر فرض خداوند برای اینکه قدری قدرت خود را به تماشا بگذارد ، درصدد آفرینش جهان برآید و از این جهت لذت ببرد؟ امام فرمود: «تماشا کردن و لذت بردن ، طبیعت ما انسان‏هاست و نیازمندی ما را می‏رساند ؛ اما خدا چنین نیست و از این گذشته لذایذ تا حدود زیادی مستقیم یا غیرمستقیم ، ناشی از جسم ماست و خدا جسم ندارد.»

امام حسین علیه السلام داردکه می‏فرماید: « أَیُّها الناسُ! اًّنّ الله جلَّ ذِکرُه ما خَلَق العبادَ اًّلاّ لِیَعرِفُوه ، فَاًّذا عَرِفُوهُ عَبَدُوهُ فاذا عبدوه اًّسْتَغنَوا بعِبادتِه عَن عِبادِْ ما سواه ؛ ای مردم! خداوند بزرگ بندگانش را نیافرید، جز برای اینکه او را بشناسند و پس از شناختن ، او را پرستش نمایند و آنگاه که او را عبادت کنند ، از بندگی غیر او آزاد شوند»

جابر پرسید: آیا لطف خدا علت آفرینش نیست؟ پس چرا لطف را بیان نکردید ؟ امام فرمود: «بله، ولی لطف علتی الزامی نیست؛ یعنی علتی نیست که خداوند را مجبور به آفرینش کند و چون علت الزامی نیست، وقتی موحد می‏ گوید خدا از راه لطف جهان را آفریده است، چیزی برخلاف توحید نیست». جابر پرسید: خداوند می ‏توانست از آفرینش جهان صرف‏ نظر کند؟ امام فرمود: «بدیهی است که می ‏توانست».

جابر گفت: ولی او صرف‏ نظر نکرد و آن را از راه لطف آفرید؛ پس خدا، نمی ‏تواند از لطف خودداری کند. امام فرمود: «وقتی تو کسی را اکرام کنی، در صورتی که آن اکرام وظیفه حتمی تو نباشد، آیا مجبور هستی؟».

جابر گفت: نه. امام فرمود: «خداوند هم بدون اجبار و از روی اکرام واقعی، جهان را آفرید تا نعمت حیات را به موجودات بذل و عنایت کند و من بدون لطف چیزی را برای ایجاد جهان نمی ‏بینم».3


بخش قرآن تبیان


پی نوشت ها:

1. طلاق: 12.

2. بحارالانوار، ج 5، ص 312.

3. قزوینی، سید محمد کاظم، موسوعة الامام الصادق،  ج 4، ص 544.




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز

غذا خوردن


نخستین گناه آدم(علیه السلام) بلکه نخستین گناه در حوزه انسانیت، خوردن از درخت ممنوع بوده است. در حقیقت آدمی پس از آفرینش و آن همه احترام و تکریمی که از سوی خدا و فرشتگان در حق وی روا داشته شد، از خوردن یک نوع میوه منع می شود ولی به وسوسه ابلیسی که خود بنیانگذار گناه به استکبار و سرپیچی از سجده است، گرفتار خوردن می شود و از آثار مخرب و زیانبار آن در امان نمی ماند.


اهمیت غذا خوردن

انسان، آفریده ای است که به سبب جنبه خلقی، نیازمند خوراک و تغذیه برای بقا و رشد است. غذا خوردن به معنای از گلو فرو دادن و بلعیدن، آدابی دارد تا غذا بتواند تاثیرات مطلوب و سازنده خود را به جا بگذارد.

از این رو در آیات قرآنی به ابعاد این مساله پرداخته شده است. به ویژه آن که غذا، تاثیرات شگرفی در جان و روان آدمی به جا می گذارد و شخصیت و شاکله آدمی را شکل می بخشد. در این راستا برخی از روان شناسان می گویند شما نوع غذا و شیوه خوردن آن را بگویید تا شخصیت شما را به طور کامل تشریح کنند.

در فرهنگ اسلامی به این نکته توجه داده می شود که غذا شخصیت آدمی را از آن رو تحت تاثیر قرار می دهد که غذا و لقمه ای که انسان می خورد در یک فرآیند پیچیده به خون تبدیل و تغییر ماهیت می دهد و همین خون است که در همه وجود خلقی آدمی جریان می یابد و در مغز و قلب اندیشه و تفکرات وی را شکل می دهد.

به نظر دانشمندان اسلامی لقمه حلال، کردار نیک را می سازد و لقمه حرام پندار زشت و کردار زشت را به همراه خود دارد.

به سبب همین تاثیرات شگرف و بنیادین است که بخش مهمی از آموزه های قرآنی و نبوی به حوزه خوردنی ها تعلق دارد و درباره احکام و آداب خوردن تا خوردنی های حرام و حلال سخن های دقیق و کامل و جامعی بیان شده است.

 

نخستین گناهی که اولین انسان مرتکب شد!

نخستین گناه آدم(علیه السلام) بلکه نخستین گناه در حوزه انسانیت، خوردن از درخت ممنوع بوده است. در حقیقت آدمی پس از آفرینش و آن همه احترام و تکریمی که از سوی خدا و فرشتگان در حق وی روا داشته شد، از خوردن یک نوع میوه منع می شود ولی به وسوسه ابلیسی که خود بنیانگذار گناه به استکبار و سرپیچی از سجده است، گرفتار خوردن می شود و از آثار مخرب و زیانبار آن در امان نمی ماند.

تغییر شکل حضرت آدم و حوا پس از خوردن از میوه درخت و هبوط و رانده شدن از بهشت نخست، همه از پیامدهای منفی خوردن میوه ای است که آیات 30تا 38 سوره بقره بدان اشاره می کند.

در این آیات به روشنی و وضوح به مساله تاثیرات سوء و بد خوردن اشاره شده است که خود درس های بزرگی برای آدمی است تا در خوردن دقت بیش تری کند و آن را کم اهمیت و بی ارزش نشمارد و به نهی و امر خداوند در این حوزه توجه بیش تری پیدا کند.

 

آداب و شرایط خوردن

از مهم ترین آداب خوردن، توجه به غذا به عنوان عنصر اصلی در خوردن است. به این معنا که انسان باید بنگرد که چه چیزی را می خورد .

خداوند می فرماید: « فلینظر الانسان الی طعامه؛ انسان می بایست به خوراک و غذای خویش بنگرد.»

یکی از مهم ترین آداب خوردن و اساسی ترین تفسیرهایی که پیرامون این آیه انجام شده این است که آدمی را به نقش نشانه بودن خوراک و خوردن توجه دهد وبیان کند که  هرچیزی در جهان نشانه ای از نشانه های خداست و آدمی می بایست در هر کار و تفکری، خدا را در نظر داشته باشد و هر عمل و فکری او را به شناخت عظمت خدا و جایگاه خود در هستی و وظیفه اش آشنا سازد.

در حقیقت هرگونه اسراف و زیاده روی در حوزه خوردن و نوشیدن یکی از علل و عوامل اصلی محرومیت از محبت خداوندی شمرده شده و خداوند به صراحت اعلام می کند که مسرفان را دوست نمی دارد

در خوردن، حدود الهی را رعایت کنیم!

رعایت حدود الهی و توجه به پاکی خوراک از مهم ترین آداب دیگری است که قرآن بدان اشاره می کند و می فرماید آدمی در

غذا خوردن در اسلام

خوردن می بایست در جست و جوی آن خوراک هاو غذای های پاکی باشد که خداوند به بشر بخشیده و روزی وی گردانیده است. (مائده آیه 87 و 88)

رعایت نکردن حدود الهی در خوردن، افزون بر تاثیرات دنیوی و جسمی و تغییر در خلق و خوی آدمی موجب می شود تا شخص در مسیر خشم و غضب الهی گام بردارد (طه آیه 81) و باعث از دست دادن محبوبیت خداوندی نسبت به خود شود. (مائده آیه 87و 88)

از این رو خداوند در آیه 4 مائده به انسان ها سفارش می کند که در خوردن، تقوی الهی را مراعات کنند و کاری برخلاف عقل و سیره عقلایی و شریعت انجام ندهند.

در انتخاب غذا مواردی که حرام است و خداوند از خوردن آن نهی کرده مورد توجه قرار گیرد و از آن ها استفاده نشود. غذاهایی را بخورد که طیب و پاک هستند و طبیعت فطری بشری به سوی آن گرایش دارد و خداوند آن را حلال و طیب شمرده است. (مائده آیه 87و 88)

 

اصل اساسی در آداب خوردن

ضرورت حلال خوری بنابراین اصل اساسی در آداب خوردن، نوع غذا و خوراکی است که شخص برای خوردن انتخاب می کند و لازم است که غذا از خوراک های پاک و طیب و طاهر و حلال و دارای منافع بیشینه باشد و ضرر و زیانی متوجه آدمی نسازد.

تاکید بر حلال خوری از آن روست که آدمی به خوردن مال دیگران حریص و آزمند است و اگر این اموال مال کسانی باشد که توانایی دفاع از خود را نداشته باشند و یا نتوانند از مال خویش محافظت کنند انسان گرایش شتاب آلوده تری نسبت به خوردن آن می یابد.

 

عجله در خوردن، ممنوع

از دیگر آداب خوردن که قرآن بدان پرداخته و اهمیت بسیاری بدان داده دوری از عجله در خوردن است. شخصی که غذا می خورد می بایست با طمانینه و آرامش غذا بخورد و از شتاب ورزیدن اجتناب نماید.

شتاب زدگی که در آیه 4 سوره نساء بدان اشاره شده می تواند هم به معنای خوردن مال یتیم پیش از بزرگ شدن وی باشد و هم می تواند به معنای شتاب در خوردن یعنی روش خوردن باشد. هرچند که آیه در مفهوم نخست ظاهر است.

 

عدم اسراف

از دیگر آداب خوردن می توان به مسئله اسراف و زیاده روی در آن اشاره کرد که از آن نهی شده است. اسراف به معنای زیاده روی در خوردن است چنان که تبذیر به معنای ریخت و پاش و هدر دادن غذا و نعمت های خدادادی است.

انسان می بایست در خوردن، زیاده روی نکند؛ زیرا اسراف موجب می شود تا جسم و تن وی آسیب ببیند و به انواع و اقسام بیماری ها دچار شود که نتیجه آن چیزی جز ناتوانی در پرستش و عبادت نیست. این گونه است که زیاده روی و اسراف موجب می شود تا شخص نتواند در مسیر تکاملی خود به درستی گام بردارد و تن بیمار و رنجورش وی را از هر گونه پرستش و عبادت باز می دارد.

خداوند در آیات چندی چون آیه 141 سوره انعام و آیه 31 سوره اعراف و نیز آیه 6 سوره نساء از هرگونه اسراف و زیاده روی بازداشته و از آدمی خواسته است تا در خوردن زیاده روی نکند.

در حقیقت هرگونه اسراف و زیاده روی در حوزه خوردن و نوشیدن یکی از علل و عوامل اصلی محرومیت از محبت خداوندی شمرده شده و خداوند به صراحت اعلام می کند که مسرفان را دوست نمی دارد. (اعراف آیه 31)

کسانی که سپاس و شکر نعمتی را به جا نمی گذارند نه تنها بندگانی خوب نیستند بلکه سزاوار توبیخ سرزنش نیز هستند که قدر نعمت را ندانسته و شکرگزار آن نیستند

شکرگزاری در خوردن

از دیگر آدابی که قرآن برای خوردن بیان می کند مسئله شکرگزاری است. خداوند به انسان می آموزد تا درهر نعمتی،

دعا

شکری به جا آورد که موجب افزایش نعمت و جلب محبت وی می شود.

آدمی با شکرگزاری افزون بر این که تاثیر غذا بر جان و جسم خویش را می افزاید و آن را در مسیر تکاملی قرار می دهد موجب می شود تا شخص از نعمت بیش تری برخوردار گردد. (بقره آیه 172 و نحل آیه 114 و سباء آیه 15)

از نظر قرآن شخصی که در برابر نعمت شکر می گزارد و پس از خوردن، شکر خدای را به جا می آورد در حقیقت عبودیت خویش را نشان می دهد. (بقره آیه 172 و نحل آیه 114)

کسانی که سپاس و شکر نعمتی را به جا نمی گذارند نه تنها بندگانی خوب نیستند بلکه سزاوار توبیخ سرزنش نیز هستند که قدر نعمت را ندانسته و شکرگزار آن نیستند. (یس آیه 34 و 35 و 72 و 73)

 

ویژگی غذا

خوردن باید به گونه ای باشد که برای آدمی گوارا باشد و آسیبی به وی نرساند و سخت در گلو فرو نرود. از این رو قرآن خوردن بهشتیان را به گوارا بودن توصیف می کند تا آدمی را در این دنیا به این نکته توجه دهد که آدمی می بایست در غذا خوردن غذایی را برگزیند که گوارا باشد و به نرمی و آسانی در گلو فرو رود. (طور ، آیه 19)

غذا می بایست اشتهاآور باشد و نفس را به وجد آورد. غذایی که آدمی را به وجد نیاورد تاثیر مثبت و کاملی در انسان به جا نمی گذارد. (زخرف آیه 71)

از آداب دیگر خوردن این است که انسان درمهمانی ها پس از خوردن غذا بر سر سفره بسیار ننشیند و به سخن گفتن نپردازد. اگر مهمان چند روزی است به گوشه ای دیگر رود و اگر برای مهمانی وعده ای آمده است پس از خوردن از خانه بیرون رود. (احزاب آیه 53)




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز

6 اشتباه رایج بین زنان دنیاما در این مطلب شش اشتباه بزرگی که زنان در رابطه با مردان انجام می‌دهند را به شما معرفی می‌کنیم که رابطه‌ شما با شوهرتان هرگز دچار مشکل نشود.اشتباه اول: زنان در حق مردان مادر …

6 اشتباه رایج بین زنان دنیاما در این مطلب شش اشتباه بزرگی که زنان در رابطه با مردان انجام می دهند را به شما معرفی می کنیم که رابطه شما با شوهرتان هرگز دچار مشکل نشود.اشتباه اول: زنان در حق مردان مادری کرده و آنان را با بچه ها اشتباه می گیرند.این جمله یعنی اینکه زنان بیش از حد در حق مردان مفید واقع می شوند

6 اشتباه رایج بین زنان دنیا

ما در این مطلب شش اشتباه بزرگی که زنان در رابطه با مردان انجام می دهند را به شما معرفی می کنیم که رابطه شما با شوهرتان هرگز دچار مشکل نشود.

اشتباه اول: زنان در حق مردان مادری کرده و آنان را با بچه ها اشتباه می گیرند.

این جمله یعنی اینکه زنان بیش از حد در حق مردان مفید واقع می شوند و کارهای را که خودشان می بایست انجام دهند برایشان انجام می دهیم برای مثال:

1. در حق آنها مفید هستید، مثلا: دنبال کلید هایش می گردیم.

2. راه انداختن بازی های کلامی با انها جهت بیرون کشیدن اطلاعات: گرسنه ای؟ چی دوست داری؟ چی کار کردی؟

3. ما چنین فرض می کنیم که مردها کم حافظه اند و اطلاعاتی که می بایست خودشان به خاطر داشته باشند ما باید به آنها گوش زد کنیم: وقت دکتر امروزت یادت نره! یادت نره بچه ها رو از مدرسه بیاری!

4. آن ها را نکوهش می کنید آن گونه که بچه هایتان را دعوا می کنید: چند بار بگم چراغ ها را قبل از خوابیدن خاموش کن!

5. به عهده گرفتن کارهایی که فکر می کنید نمی توانند انجام دهند: یک روز با بچه ها فرستادمش که برن لباس بخرن فاجعه بود! دیگه همچین کاری را نمی کنم.

6. اصلاح کردن اشتباهاتشان و امر ونهی کردن به آنها: اگر جای تو بودم از سمت چپ رانندگی می کردم! اگر جای تو بودم از فیلیپ به خاطر کاری که انجام دادم معذرت خواهی می کردم.

اما چرا ؟؟؟

به دلیل حس مادرانه ای که در وجود همه زنان است و آنها هنگامی که دختر کوچکی بودند همین رفتار را از مادر خود دیده اند و همان الگو را عینا تکرار می کنند و مسلما مردها هیچ مخالفتی با این عمل ندارند چون راحت تر هستند که کس دیگری کارهایشان را انجام دهد اما به یاد داشته باشید این کار بعد از مدتی شما را کلافه و خسته می کند.

اما چرا بعد از مدتی با وجود تمام این فداکاری هایتان ، باز هم روابطتان خراب می شود؟؟

علی رغم اینکه در ابتدا این روابط جوانب مثبتی دارد اما بعد از گذشت زمان همسرتان از شما منزجر می شود چون الان او همانند یک پسر بچه ای است که همیشه آرزوی این را دارد که خانه، هم چنین مادر خود را ترک گفته و مستقل زندگی کند و با برقراری رابطه ای جدید آنها مادرشان (همسرانشان) را با یک معشوقه معاوضه می کنند. و با امر ونهی مداوم به همسرتان او احساس می کند که بی لیاقت است و باعث به وجود آمدن یک چرخه ی معیوب در زندگی می شود.

امّا راه حل:

1. از انجام دادن کار هایی که همسرتان خودش می تواند انجام دهد پرهیز کنید: اجازه دهید خودش دنبال کلیدش بگردد. ولی هیچ گاه جواب سرد کننده ای به او ندهید مثلا به او نگویید خودت برو بگرد من که مادرت نیستم.

2. با همسرتان مانند شخصی لایق، دانا و قابل اعتماد رفتار کنید. سعی ننمایید به جایش فکر کنید و یا تقویم او باشید. یک بار که وقت دکترش را فراموش کرد دفعه ی بعدی آن را به خاطر می سپارد.

3. مسئولیت ها را به او واگذار کنید و اگر از انجام آنها برنیامد سعی نکنید مسولیت ها را از او سلب نمایید. هرگز وسوسه نشوید که او را نجات دهید و کنترل اوضاع باز به دست خودتان بیافتد و به او اجازه اشتباه کردن بدهید.

اشتباه دوم: زنان، خود و ارزش هایشان را زیر پا گذاشته و در مقایسه با مردان، خود را در مرتبه دوم قرار می دهند!

تصور کنید بر سر میز شام یک تکه از ماهی های بزرگتر آن یکی است آن را به کی می دهید؟ چرا به همسرتان؟ و خودتان را در رتبه دوم قرار می دهید.

1. ما علاقه، عادت ها و فعالیت های خود را بخاطر همسرمان کنار می گذاریم چون این علایق خوشایند او نیست، و معمولا زنان می گویند که وارد مرحله جدیدی شده اند ودیگر این فعالیت ها برایشان جذابیتی ندارد در حالی که خودشان را گول می زنند و اغلب اوقات بعد از تمام این روابط (طلاق) دوباره زنان به همان فعالیت های سابقشان باز می گردند. و یا اینکه بسیاری از مردان سعی دارند شما را از کسانی که دوستشان دارید (پدر، مادر، دوستان...) جدا کنند. مردانی که از درون احساس ناامنی زیادی دارند، شما را از سیستم های حمایتیتان جدا کنند. زیرا آنها نیاز دارند که احساس کنند همسرشان در کنترل کامل آنها باشد. اما اگر کسی دیگر این کار را با خودشان انجام دهد و آنها در کنترل خود بگیرد شکوه سر می دهند و اینکه زن در کنترل مرد باشد دو اثر سوء دارد:

- بیش از حد به مرد خود وابسته می شوید چون جز او کسی را ندارید.

- شما منزوی و گوشه گیر شده و قادر به برقراری ارتباط با دیگران نخواهید بود.

2. از لحاظ احساسی و برای اینکه مردتان را راضی کنید به هر شکلی که او می خواهد در می آیید: یکی از معمول ترین راه هایی که ارزش خود را زیر پا گذاشته و خود را در درجه ی دوم اهمیت قرار داده و همه چیز خود را حتی قیافه، رفتار و عقایدشان را تغییر داده تا به شکل زن ایده ال او در آیند. خود را در معرض جراحی های خطرناک قرار داده فقط بخاطر اینکه همسرشان او را با قیافه دیگر و یا هیکل دیگر بیشتر دوست بدارد و می پسندد.

3. برای اینکه رویاهای مرد مورد علاقه تان را تحقق ببخشیم، رویا هایمان را به کلی فراموش می کنیم. زنی که از کار خود استعفا می دهد تا به شغل همسر خود برسد و به او کمک کند و بعد از سه سال که آنها قطع رابطه می کنند خود را بیکار و نیازمند می بیند.

چرا زنان در روابط خود را فدای دیگران می کنند؟

زنان به دلایل زیادی این کار را انجام می دهند چون هزاران سال است که به زنان آموزش داده اند که خود را فدای شوهرانشان کنند. (علایق، استعداد، و شغل هایشان را و ....) چون مادران و مادر بزرگانمان خود را این گونه دیده اند . به عوض آن که تلاش کنیم رویا های خودمان را تحقق ببخشیم فدا کردن انها در راه مردانمان را نوعی ایثار و قربانی می دانیم. خیلی ساده است که بگوییم:

می توانم درسم را تمام کنم و یک مهندس شوم، اما دوست داشتم حمایت بیشتری از همسرم که در رشته عمران تحصیل می کرد، بکنم، بنا براین تصمیم گرفتم از حق خودم بگذرم. وقتی شخصیت خودتان را برای این که بیشتر دوست داشته شوید زیرا پا می گذارید نتیجه این خواهد شد که خودتان را کمتر دوست داشته باشید.

راه حل: چگونه از فدا کردن رویاها در روابطمان پرهیز کنیم:




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز

نکات جالب روانشناسی در مورد خواب دیدن ! | www.birdana.com

همه ما تقریبا یک‌سوم از زندگی‌مان را در خواب به‌سر می‌بریم. اما این‌قدر که از واقعیت‌های بیداری‌مان آگاهی داریم، از خواب‌مان کمتر می‌دانیم. دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روان‌شناس و مدرس دانشگاه،  با ظرایف و دقایق این دنیای راز آلود ما را بیشتر آشنا می کند …

آقای دکتر! آیا این درست است که مغز ما در هنگام خواب استراحت می‌کند؟
واقعیت این است که مغز ما در دوره‌هایی از خواب حتی از زمان بیداری هم فعال‌تر است! لذا اینکه گفته شود در هنگام خواب مغز استراحت می‌کند، اصلا باور درستی نیست!
در انسان، هنگام تولد، مدت خواب حداکثر میزان خود را دارد و بین ?? تا ?? ساعت در شبانه‌روز است، سپس به تدریج از میزان آن کاسته می‌شود و در هنگام بلوغ به کمی بیش از ? ساعت می‌رسد. متوسط مقدار خواب در بزرگسالان ?/? ساعت است. البته اختلافات انفرادی زیادی نیز در نیاز به خواب و مدت آن مشاهده می‌شود.

مکانیزم عصبی به خواب رفتن چیست؟
در هنگام خواب به تدریج از سطح هوشیاری کاسته می‌شود. سطح هوشیاری با فعالیت‌ نورون‌های کورتکس مخ مربوط است. فعالیت نورون‌های کورتکس هم به نوبه‌ خود تحت تاثیر پیام‌های تحریک کننده و باز دارنده‌ای قرار دارد که از تشکیلات مشبک به کورتکس می‌رسد. ضمنا در هنگام خواب سیناپس‌های بازدارنده‌ای که به خصوص از تشکیلات مشبک، پل مغز و بصل‌النخاع سرچشمه می‌گیرند و انتقال‌دهنده شیمیایی آنها سرتونین است،به کار می‌افتند. به همین جهت است که در هنگام خواب به سروتونین مغز افزوده می‌شود و اگر در مغز جانوران بیدار هم سروتونین تزریق کنیم به خواب می‌روند.
خواب چه آثاری دارد؟
برای جواب به این سوال اجازه بدهید ابتدا مثالی مطرح کنم. فرض بفرمایید که شما پشت فرمان خودروی خود نشسته و استارت می‌زنید. چه اتفاقی می‌افتد؟ انرژی از باتری برای روشن شدن ماشین بسیج می‌شود و خودرو شما روشن می‌شود. اگر اعمالی از این دست مثل روشن شدن خودرو، استفاده از کولر یا روشن کردن چراغ‌ها و برف‌پاک‌کن را در نظر بگیریم، متوجه می‌شویم که باید خیلی زود باتری خودرو خالی و شارژ شود ولی واقعیت این است که دینام خودرو وظیفه شارژ دوباره باتری را به عهده دارد و تا وقتی دینام سالم است باتری شما به راحتی خالی می‌کند و خودروی شما خوب استارت می‌زند ولی اگر دینام خراب باشد،مشکلات شروع می‌شود.در بدن ما هم خواب نقش همان دینام را بازی می‌کند و باعث می‌شود پرانرژی باشیم. قطعا با کسانی برخورد کرده‌اید که صبح‌ها برای انجام امور انرژی لازم را ندارند یا افراد افسرده‌ای که انگیزه‌ انجام فعالیت را ندارند، معمولا کم انرژی هستند و به طور عمده مشکل خواب دارند یا به عبارتی خوب شارژ نمی‌شوند.
این شارژی که شما می‌گویید بدنی است یا روانی؟
خب، خواب مراحل متعددی دارد که توضیح آن از حوصله این مقاله خارج است ولی به طور کلی ? نوع خواب داریم: REM و NonREM. مرحله REM زمانی اتفاق که می‌افتد که همان‌طور که فرد خوابیده و چشم‌ها بسته‌اند ولی چشم در چشم خانه (حدقه) حرکت می‌کند، حتی با چشم غیر مسلح هم می‌توان دید که چشم فردی که خوابیده حرکت می‌کند. اگر فرد را در این مرحله از خواب بیدار کنیم، به طور عمده گزارش می‌دهد که داشته خواب می‌‌دیده است. این مرحله بیشتر شارژ روانی بدن را در پی دارد. درمرحله دیگر خواب یا NonREM یعنی خوابی که چشم‌ها حرکتی ندارند، فرد کمتر گزارش خواب دیدن را دارد.این مرحله بیشتر شارژ بدنی را بر عهده دارد.
کدام خواب مهم‌تر است؟
البته هر دو مهم هستند ولی پژوهش‌هایی که انجام داده‌ایم نشان داده است که محرومیت از خواب REM تاثیرات و پیامدهای ناگوارتری را در پی داشته است.در آزمایشی روی یک استخر آب جزایر کوچکی درست کردیم که روی هر یک گربه‌ای می‌توانست به صورت ایستاده قرار بگیرد ولی جای کافی برای دراز کشیدن نداشت. لازم به یادآوری است که گربه‌ها می‌توانند به صورت ایستاده در خواب NonREM باشند ولی به محض رفتن به خواب REM به آب افتاده و بیدار ‌شدند. در چنین گربه‌های خانگی که از خواب REM محروم شدند به سرعت نشانه‌های بیماری‌های روان تنی، لاغری، بی‌اشتهایی و تحریک‌پذیری غیرعادی ظاهر شد و این گربه‌های دست‌آموز خانگی به گربه‌های وحشی تبدیل شدند.اگر آزمایش ادامه یابد گربه‌ها بر اثر لاغری شدید می‌میرند. در پژوهش‌ دیگری که روی عده‌ای داوطلب انجام شده با محروم ساختن آنها از خواب REM و مقایسه آنها با افراد دیگری که از خواب NonREM محروم می‌شدند نشان داد که در افرادی که از خواب REM محروم شده بودند
به تدریج نشانه‌های بیماری‌های روان ‌تنی همراه با بی‌اشتهایی، تحریک‌پذیری غیرعادی و اختلالات دستگاه گردش خون و گوارش و نشانه‌های اسکیزویید مانند بی‌توجهی به محیط به وجود آمد، مسلما ادامه آزمایش غیراخلاقی بود!
پس همان ‌طور که می‌بینید حذف یا محرومیت از خواب مخصوصا خواب REM به سرعت اختلالاتی را به وجود می‌آورد و مقاومت کامل در برابر بی‌خوابی کامل، حداکثر ? روز است! بنابراین مقاومت انسان در برابر بی‌خوابی کمتر از مقاومت در برابر بی‌غذایی است!

چرا خواب REM این قدر مهم است؟
ببینید؛ در خواب REM ما خواب می‌بینیم و خواب دیدن در روان‌شناسی از اهمیت زیادی برخوردار است. ما معتقدیم که خواب حل تعارض‌های دوران گذشته فرد است.لذا فرد در خواب و با خواب دیدن سعی در تنظیم و تعدیل مسایل فکری، روحی، تعارضات و مشکلات خود دارد. به همین خاطر است که تعبیر خواب در روان‌‌شناسی از اهمیت خاصی برخوردار است. البته تعبیر خواب روان‌شناسی با تعبیر خواب یک معبر خواب‌گذاری، فرق دارد چرا که بعد از خواب‌گذاری قصد پیش‌گویی آینده فرد را از روی خواب او دارد ولی یک روان‌شناس از روی تعبیر خواب به ریشه‌های برخی ناکامی‌ها و تعارض‌های زندگی گذشته فرد پی می‌برد و به عبارتی شخصیت فرد را مورد بررسی قرار می‌دهد.

بین خواب دیدن زن و مرد هم تفاوتی وجود دارد؟
بله؛ به عنوان مثال، فرض بفرمایید که بین خواب زن‌ها و مردها تفاوت‌هایی وجود دارد؛ مثلا خانم‌ها بیشتر خواب‌های سریالی می‌بینند! حتی در یک شب چند قسمت خواب و یا در چند شب پشت‌سر هم دنباله‌ خواب‌های قبلی خود را بیشتر می‌بینند و البته از این بابت خوشبخت‌ترند چرا که مردها معمولا خواب‌های یک قسمتی می‌بینند و متاسفانه در این خواب‌های کوتاه عمدتا به ناکامی هم می‌رسند و حتی در خواب هم به خواسته خود دست نمی‌یابند!
آیا می‌توان ادعا کرد که از روی خواب می‌توانیم به شخصیت افراد پی ببریم؟
البته جواب صریح به این سوال کمی سخت است ولی می‌توان گفت که از روی خواب می‌توان به مشکلات و دغدغه‌هایی که فرد با آنها درگیر بوده است پی برد. بالطبع مشکلات فرد، نوع زندگی، سبک شناختی و شیوه کنار آمدن با مسایل را مشخص می‌کند. مثلا فرض بفرمایید عده‌ای از برخی خواب‌های تکراری گله دارند. احتمالا این افراد تعارض حل نشده‌ای دارند که به کرات در خواب خود را نشان می‌دهدیا افراد افسرده بیشتر خواب مرده، قبرستان، تاریکی و… می‌بینند. برعکس افراد شنگول خواب‌هایی با زمینه‌های جنسی یا شهوانی بیشتر می‌بینند. اگر فردی خواب بسیار در هم بر هم و به هم ریخته‌ای ببیند نشان‌دهنده فکر بسیار به هم ریخته و نامنظم اوست. معمولا وسواسی‌ها خواب را با جزییات ریز می‌بینند و با همان جزییات هم تعریف می‌کنند. پس می‌بینند که تا حدی می‌توان به دنیای درونی فرد پی ببرد.

پس تعبیر خواب روان‌شناسی نباید کار سختی باشد؟
دقیقا بر عکس؛ بسیار سخت است، چرا که کار به همین جا ختم نمی‌شود! مثلا از طرفی برخی خواب‌ها معنای سمبولیک یا نمادین دارند. به عبارتی دیدن یک چیز خاص در خواب می‌تواند معنای چیز دیگری را بدهد. مثلا دیدن برگ درخت یا کاغذ می‌تواند نشانه‌ای از زنانگی تلقی شود.برخی خواب‌ها را هم خیلی ارزشمند تلقی نمی‌کنیم. مثلا فرض کنید خواب‌هایی که با شرایط لحظه‌ای و گذرای فرد در ارتباط است؛ مثلا من مراجعی داشتم که تعریف می‌کرد که خواب می‌دیده در سرمای قطب اسیر است و وقتی با لرز و سرما از خواب می‌پرد متوجه می‌شود که در سرمای زمستان پنجره اتاق بازمانده و سرمای سختی وارد اتاق شده است. مسلما این خواب‌ها خیلی ارزش تفسیری ندارند.

چرا در زمان‌های معینی بیداریم و در زمان‌های دیگر، خواب؟
مدلی تحت عنوان مدل پردازش متضاد خواب و بیداری این پدیده را توضیح می‌دهد. مطابق این مدل دو فرآیند متضاد در مغز بر تمایل آن برای به خواب رفتن یا بیدار ماندن زمان می‌رانند.
این دو فرآیند عبارت‌اند از سایق اعتدالی خواب (حالت‌هایی که در جاندار وجود دارد و جاندار را به طرف آن سوق می‌دهد مانند سایق تشنگی) و فرآیند بیدار باش ساعت‌مدار.

سایق (سوق‌دهنده) اعتدالی خواب فرآیندی شناختی است که می‌کوشد مقدار خواب لازم برای داشتن سطح پایداری از بیدار باش در طول روز را تامین کند. این سایق در تمام طول شب فعال است ولی در طول روز هم عمل می‌کند. در سراسر روز نیاز به خوابیدن دم به دم شکل می‌گیرد. اگر شب قبل خیلی کم خوابیده باشیم، در طول روز تمایل قابل‌توجهی برای به خواب رفتن خواهیم داشت.

فرآیند بیدار باش ساعت مدار فرآیندی در مغز است که باعث می‌شود هر روز در زمان معینی از خواب بیدار شویم. این فرآیند تحت کنترل ساعت زیستی است و چرخه‌های شبانه‌روزی ?? ساعته را در کنترل دارد. از تعامل این دو فرآیند متضاد چرخه روزانه خواب و بیداری ما به وجود می‌آید. خواب یا بیدار بودن ما در هر لحظه به قدرت این دو فرآیند نسبت به هم بستگی دارد. در طول روز فرآیند بیدار باش ساعت مدار معمولا بر سایق خواب غلبه دارد ولی از سرشب به بعد با بیشتر شدن قدرت عزم خوابیدن، گوش به زنگی و بیدار باش ما رو به کاهش می‌گذارد. در اواخر شب ساعت زیستی ما را به خواب دعوت می‌کند.

آیا می‌توانیم محتوای رویاهای خودمان را کنترل کنیم؟
روان‌شناسان نشان داده‌اند که امکان کنترل محتوای رویا تا حدودی وجود دارد. به این صورت که محیط آنها را عوض می‌کردند یا به افراد، پیش از خواب القاهایی می‌کردند و بعد محتوای رویاهایی را که در پی آن به وجود می‌آمد، تحلیل می‌کردند.
در یک مطالعه، پژوهشگران تاثیر زدن عینکی با شیشه‌های قرمز به مدت چند ساعت پیش از خواب را آزمایش کردند. گرچه پژوهشگران هیچ گونه القای واقعی صورت نداده بودند و شرکت‌کنندگان نیز هدف آزمایش را نمی‌دانستند، گزارش بسیاری از شرکت‌کنندگان حاکی از آن بود که محتوای دیداری رویای‌شان ته رنگ قرمزی داشت.
آزمایش هم در مورد تاثیر تلقین آشکار پیش از رویا انجام شد: از شرکت‌کنندگان خواستند تا سعی کنند در مورد آن ویژگی شخصیتی که دوست دارند از آن آنها باشد، رویایی ببینند. بیشتر آنها لااقل یک رویا دیده بودند که می‌شد صفت محبوب‌شان را در آن تشخیص داد. با وجود این یافته‌ها در بیشتر مطالعات شواهد چندانی دال بر اینکه محتوای رویا را بتوان واقعا کنترل کرد، به چشم نمی‌خورد.




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : سونامی محمد