c
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصرشریف اباد
سفر خوشی را برای شما آرزو مندیم.
الهی حکمت

حاکمیت و مالکیت هر دو جهان از آن او است ، هر نعمتى ، هر موهبتى ، هر فایده و برکتى ، و هر خلقت موزون و شگرف و عجیبى ، همه تعلق به ذات پاک او دارد ، و به همین دلیل" حمد" که حقیقتش ستایش بخاطر" کارهاى نیک اختیارى" است همه به او باز مى‏گردد ، و اگر مخلوقاتى نیز شایسته حمد و ستایشند آنها نیز پرتوى از وجود او و شعاعى از افعال و صفات او هستند .


سیماى سوره‏ى سبأ

این سوره در مکّه نازل شده و پنجاه و چهار آیه دارد . به مناسبت سرگذشت قوم سبأ که در این سوره بیان شده ، «سبأ» نام گرفته و همانند دیگر سوره‏هاى مکّى ، بیشتر مباحث آن در مورد مسائل اعتقادى و خصوصاً مبدأ و معاد است .

البتّه در ضمن داستان حضرت سلیمان و برخورد او با قوم سبأ ، به گوشه‏اى از نعمت‏هاى الهى و سرنوشت شاکران و کافران اشاره شده است .

 

محتواى سوره سبأ

 بیشترین بحث این سوره روى بیان معارف اسلامى و ریشه‏هاى اعتقادى مخصوصاً " مبدء" و " معاد" و" نبوت" دور مى‏زند ، چرا که مسلمانان در دوران مکه مى‏بایست از نظر عقائد ساخته مى‏شدند ، و براى پرداختن به فروع و تشکیل حکومت اسلامى و پیاده کردن تمام برنامه‏هاى اسلامى ، آماده مى‏گردیدند .

به طور کلى باید گفت محتواى این سوره ناظر به پنج مطلب است :

1- " مساله توحید" و قسمتى از نشانه‏هاى خداوند در عالم هستى ، و صفات پاک او از جمله" توحید" ،" ربوبیت" و" الوهیت".

2- " مسأله معاد" که از همه مسائل در این سوره بیشتر مطرح شده ، از طرق مختلف درباره آن بحثهاى گوناگونى عنوان گردیده .

3- " مسأله نبوت انبیاى پیشین و مخصوصاً پیامبر اسلام" و پاسخ به بهانه جوییهاى دشمنان در باره او، و بیان پاره‏اى از معجزات انبیاء سلف .

4- بیان بخشى از نعمتهاى بزرگ خدا و سرنوشت شکرگزاران و کفران کنندگان ، ضمن بیان گوشه‏اى از زندگى سلیمان و قوم سبا.

5- دعوت به تفکر و اندیشه و ایمان و عمل صالح و تأثیر این عوامل در سعادت و نیکبختى بشر، و مجموعاً برنامه جامعى را براى تربیت جستجوگران حق تشکیل مى‏دهد .

در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است :

«کسى که دو سوره‏اى را که با حمد آغاز مى‏شود (سوره سبا و فاطر) در یک شب بخواند ، تمام آن شب را در حفظ و حراست الهى خواهد بود ، و اگر آن دو را در روز بخواند هیچ مکروهى به او نمى‏رسد ، و آن قدر از خیر دنیا و آخرت به او داده مى‏شود که هرگز به قلبش خطور نکرده ، و فکر و آرزویش به آن نرسیده است»

*فضیلت این سوره‏

در روایات اسلامى در باره اهمیت این سوره و تلاوت آن تعبیرات جالبى دیده مى‏شود:

از جمله در حدیثى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) چنین مى‏خوانیم : « من قرا سورة سبا لم یبق نبى و لا رسول الا کان له یوم القیامة رفیقا و مصافحا :کسى که سوره " سبا " را بخواند ، در قیامت تمام انبیاء و رسولان رفیق و همنشین او خواهند بود ، و همگى با او مصافحه مى‏کنند .» (مجمع البیان ، آغاز سوره" سبا" ، جلد 8 ، صفحه 375)

در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است :

شناسایی اصحاب اعراف در قرآن !

«من قرء الحمدین جمیعا، سبأ و فاطر، فى لیلة لم یزل لیلته فى حفظ اللَّه تعالى و کلائه، فان قرأهما فى نهاره لم یصبه فى نهاره مکروه، و اعطى من خیر الدنیا و خیر الآخرة ما لم یخطر على قلبه و لم یبلغ مناه :کسى که دو سوره‏اى را که با حمد آغاز مى‏شود (سوره سبا و فاطر) در یک شب بخواند ، تمام آن شب را در حفظ و حراست الهى خواهد بود ، و اگر آن دو را در روز بخواند هیچ مکروهى به او نمى‏رسد ، و آن قدر از خیر دنیا و آخرت به او داده مى‏شود که هرگز به قلبش خطور نکرده ، و فکر و آرزویش به آن نرسیده است !» (مجمع البیان ، آغاز سوره" سبأ" ، جلد 8 ، صفحه 375)

همانگونه که در مقالات قبلی هم اشاره کردیم مسلماً این پاداشهاى عظیم نصیب کسانى نمى‏شود که تنها به خواندن و لقلقه زبان قناعت کنند ، بلکه خواندن باید مقدمه‏اى باشد براى اندیشیدن که آن نیز انگیزه عمل است .

مثلاً کسى که این سوره را مى‏خواند از این نکته با خبر مى‏شود که " قوم سبا " بر اثر کفران نعمتهاى بى حساب الهى چنان زندگانیشان در هم کوبیده شد که عبرت همگان گشتند و سرنوشت آنها ضرب المثلى براى جهانیان شد ، چنین انسانى به شکر نعمت ، شکرى آمیخته با جنبه‏هاى عملى مى‏پردازد ، و شاکران نعمت خداوند در حفظ و امان او خواهند بود .

 

* چگونگى حمد خدا

« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ : ستایش مخصوص خدایى است که آن چه در آسمان‏ها و آن چه در زمین است مِلک اوست و در آخرت (نیز) حمد و ستایش تنها براى اوست و اوست حکیمِ آگاه.»(سبا ، 1)

پنج سوره از سوره‏هاى قرآن مجید با حمد پروردگار شروع مى‏شود که در سه سوره آن حمد و ستایش خداوند بخاطر آفرینش آسمان و زمین و موجودات دیگر است ؛ (سوره سبا، سوره فاطر، و سوره انعام). و در یک سوره (سوره کهف) این حمد و ستایش بخاطر نزول قرآن بر قلب پاک پیامبر صلی الله علیه و آله مى‏باشد.

در حالى که در سوره حمد تعبیر جامعى شده که همه این امور را در بر مى‏گیرد :" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ".

به هر حال سخن در آغاز سوره" سبا" از حمد و سپاس خدا است بخاطر مالکیت و حاکمیت او در دنیا و آخرت .

این آیه مالکیّت مطلق و بى قید و شرط خداوند را بیان مى‏کند : «لَهُ ما فِی السَّماواتِ»

به این ترتیب حاکمیت و مالکیت هر دو جهان از آن او است ، هر نعمتى ، هر موهبتى ، هر فایده و برکتى ، و هر خلقت موزون و شگرف و عجیبى ، همه تعلق به ذات پاک او دارد ، و به همین دلیل" حمد" که حقیقتش ستایش بخاطر" کارهاى نیک اختیارى" است همه به او باز مى‏گردد، و اگر مخلوقاتى نیز شایسته حمد و ستایشند آنها نیز پرتوى از وجود او و شعاعى از افعال و صفات او هستند .

بنا بر این هر کس در این عالم مدح و ستایشى از چیزى کند این حمد و ستایش سرانجام به ذات پاک او بر مى‏گردد ، و به گفته شاعر:

 

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

 

عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از او است‏

 ستایش مخصوص خدایى است که آن چه در آسمان‏ها و آن چه در زمین است مِلک اوست و در آخرت (نیز) حمد و ستایش تنها براى اوست و اوست حکیمِ آگاه

قرآن کریم

و در پایان آیه مى‏افزاید : " او حکیم و خبیر است" : (وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ).

بر اساس حکمت بالغه اوست که این نظام عجیب بر جهان حکومت مى‏کند، و بر اساس علم و آگاهى اوست که هر چیز به جاى خود قرار گرفته، و هر موجودى آنچه را که نیاز دارد در اختیار دارد .

فخر رازى مى‏گوید : علمى که به عمل متّصل باشد حکمت است و به کسى که عواقب و اسرار امور را بداند خبیر گویند . (تفسیر کبیر فخر رازى)

 

پیام‏های آیه :

1ـ چگونگى حمد خدا را از خدا بیاموزیم . «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی» ...

2ـ ستایش‏ها باید در برابر کمال و قدرت و مالکیّت و آگاهى و حکمت باشد .«الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ» ...

3ـ در دنیا غیر خداوند نیز ستایش مى‏شود ، ولى در آخرت ستایش مخصوص اوست . «وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ»

4ـ ستایش او در حصار زمان و شرایط خاصى نیست . «وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ» بهشتیان مى‏گویند : «وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»  (یونس، 10)

5ـ مالکیّت الهى ، هم گسترده است ، هم حکیمانه و هم آگاهانه . «لَهُ ما فِی السَّماواتِ ... هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ»

6ـ گردش نظام هستى در دنیا و آخرت ، بر اساس حکمت الهى است . «لَهُ ما فِی السَّماواتِ ... وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ»

 

 


 

منابع:

1- تفسیر نور، ج9

2- تفسیر نمونه ، ج18

3- تفسیر کبیر فخر رازى




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز
ده خصلت خانم ها !

آقایـون خـانم ها را دوست دارند. قیافه، بو، طرز راه رفتن وصـحبـت کردن تـنـها چـنـد نـمـونـه از دلایـلی هسـتـــند کهآقایون فــکر میـکنند خانم ها موجوداتی آسمانی هستند.در حـالیکه زنـدگی بدون وجود اونها غ …

        ده خصلت خانم ها :

              

          آقایـون خـانم ها را دوست دارند. قیافه، بو، طرز راه رفتن وصـحبـت کردن تـنـها چـنـد نـمـونـه از دلایـلی هسـتـــند کهآقایون فــکر میـکنند خانم ها موجوداتی آسمانی هستند.در حـالیکه زنـدگی بدون وجود اونها غیر ممکنه اما مطمئنا باهاشون هم نمی تونیم زندگی کنیم. عـلــت این که چرا نمی تونیم باهاشون زندگی کنیم تاحدود بسیار زیادی به این مطلب بر میگرده کــه اونها کامل و بی عـیـب نیـــستند.  من از روی تحلیل های بسیار زیاد10 نمـونــه از کارهای خانم ها رو کشف کردم که آقایون رو واقـعا کفری می کـنـــه و باعث میشه که مردها به سر حد جنون برسند.

         

        شماره 1

          خانم ها وانمود می کنند که پاک و معصوم هستند چیزی که در تعداد بسیار زیادی از خانم ها دیده می شود این است که قصد دارند تا وانمود کنند در زیر یک نور الهی هستند و همیشه از شما خیلی پاک تر هستند. هیچ وقت حاضر نیستند تا اعتراف کنند که به خیابان گردی می روند و تعداد دوست پسرهایشان از 5 نفر هم بیشتر است. البته آن دسته از خانمهایی که واقعا پاک و معصوم می باشند قابل تحسین هستند اما بقیه باید از سرپوش گذاشتن روی کارهایشان دست بردارند. این حق مسلم خانم هاست که به اندازه آقایون سرگرمی داشته باشند و از زندگی خود لذت ببرند و نهایتا هم مردی را برای زندگی آینده خود پیدا کنند که قادر به درک تمام این موارد باشد.

         

        شماره 2

          از سایر خانم ها انتقاد می کنند  برای چه هیچ خانمی نمی تواند از خانم دیگر تعریف کند؟ اونها دوست دارند از تمام مسائل مربوط به خانم های دیگر ایراد بگیرند حال از وزن و مدل مو گرفته تا... تنها یک خانم می تواند تشخیص دهد که کفش خانم دیگری با کیفش ست نیست و با همین مطلب می تواند او را به خاک سیاه بنشاند.   البته عده بسیار معدودی از خانم ها می توانند جذابیت خانم های دیگر را بپذیرند (و خوشبختانه او را به جمع دوستانه شان دعوت کنند) اما بسیاری از آنها دوست ندارند

        همسرانشان جذب زیبایی و محبوبیت خانم های دیگر شوند. اما با وجود تمام این حرف ها آقایون به طور ناخودآگاه خانم های زیبا و جذاب را خواهند دید.

         

        شماره 3

          حسودی  می کنند .بیشتر اوقات تنها اشاره به اسم یک خانم دیگر می تواند برای شما مرگ را به همراه داشته باشد. حال تصور کنید چگونه می خواهید در جنگی که به دلیل رفتن شما به کلاب رقص شبانه به وجود آمده آست پیروز شوید

         

        شماره 4

         

          خود را نیازمند نشان می دهند بعضی از خانمها همیشه چند خط مشی بسیارسری را دنبال می کنند. آنها از همسرانشان انتظار دارند که تمام توجهشان را به آنها معطوف کنند، آنها را تر و خشک کنند و به آنها بگویند که تا چه حد وجودشان استثنایی و ویژه است. آنها می خواهند مردها را به یک

        صندوقچه احساسات تبدیل کنند و از آنها انتظار پشتیبانی اخلاقی، ذهنی و عاطفی دارند.در این قسمت یک تضاد جدی بین آن دسته از خانم ها که ذکر شد و دسته دیگری که به بیرون از خانه رفته، کار می کنند و خود را مستقل نشان می دهند وجود دارد. دسته دوم جزء گروهی هستند که هنگام عاشقی واقعا متزلزل می شوند. البته شاید دانستن این مطلب برای شما خالی از لطف هم نباشد که آقایون خانم های سرسخت را ترجیح می دهند زیرا حداقل در این حالت می توانند اندکی آرامش ذهنی خود را حفظ کنند.

         

        شماره 5

         

        رمزی صحبت میکنندجمله قدیمی " نظر تو چیه؟" یکی از مثال هایی است که خانم ها برای تست کردن احساسات و روحیات آقایون به کار می برند. آنها می خواهند به این طریق متوجه احساسات واقعی مردها نسبت به خودشان شوند. آنها در مورد نقاط ابهام سوال می کنند و بر اساس طرز تفکر

        آنها ما باید پاسخ سوالات را درست مطابق آنچه در ذهن آنهاست بدهیم در غیر این صورت جزئی از روح آنها به شمار نخواهیم رفت و به عبارتی نیمه گمشده آنها نخواهیم بود.   می توانید این منظره رقت آور را تصور کنید: مردی که آماده پردازش سوالات همسر خود است، او به دنبال پاسخ مناسب می گردد ولی هیچ چیز به ذهنش نمی رسد، همسرش دست به کمر در جلوی او ایستاده و از فاصله نسبتا زیادی به او خیره شده و و پای خود را مرتبا به زمین می زند. آقایون عزیز هیچ راه فراری جز ارائه جواب ندارید فقط باید امیدوار باشید که سرانجام کارتان به بیرون از خانه در کنار زباله ها کشیده نشود!

         

        شماره 6

         

        تجاوز به حریم شخصی همه خانم ها این تمایل غریزی و نا خودآگاه را دارند که هر طور می خواهند با مردها رفتار می کنند و تمام وسایل شخصی آنها را مال خود می کنند.   به عنوان مثال هنگامیکه لباسی را دوست ندارند، به راحتی به خود اجازه می دهند که بر سر کشوی لباسهای ما رفته و آن را زیر و رو کنند تا چیزی را که مناسب حالشان است پیدا کنند و مثلا ژاکت جدید مورد علاقه ما را بر میدارند و می پوشند. حال تصور کنید که شما به متعلقات شخصی آنها نزدیک شوید و یا نه، فقط در مورد مدل مویشان نظر بدهید، آنچنان جهنمی برپا خواهد شد که شعله های آن همه جا را فرا می گیرد. بنابراین شما فکر نمی کنید که زندگی یک زمین بازی جوانمردانه است؟

         

        شماره 7

         

          بیش از اندازه احساساتی می شوندآنها به خاطر هر چیزی گریه می کنند: یک فیلم غم انگیز ( و یا حتی شاد)، شکستن ناخنشان، خراب شدن مدل موها و ... و بدتر از همه اینها زمانی است که از ما انتظار همدردی دارند، تنها کاری که باید انجام دهید سرو کله زدن با خانمی است که به شما چسبیده و گریه و زاری راه انداخته است.   البته منظور من این نیست که آقایون بی عاطفه هستند و هیچ گونه احساسی ندارند اما مشکل اینجاست که خانم ها بیش از اندازه "مامانی" هستند و متاسفانه بسیاری از آقایون کوچکترین نکته ای در مورد تسلی خاطر به خانم ها نمی دانند. البته این حقیقت که خانم ها اندکی ظریف و آسیب پذیر هستند نکته جالبی است زیرا شما به راحتی می توانید آنها را دلداری دهید تا موضوع را فراموش کنند. شما که نمی خواهید سیلی از اشکهای او در خانه شما جاری شود؟

         

        شماره 8

         

        آنقدر خرید  می کنند تا از حال بروند هنگامی که زمان خرید فرا می رسد در طول روز زمان کافی برای خانم ها وجود ندارد. حال از گشت و گذار در مراکز خرید و تماشای ویترین مغازه ها گرفته تا خرج کردن تمام موجودی همسرانشان. آنها می توانند ساعت های طولانی را در پشت ویترین یک مغازه کفش فروشی صرف کنند و اصلا هم به آب و غذا و دیگر مسئولیت هایی که در زندگی بر دوش آنهاست

        فکر نکنند.   اما تا اینجا همه چیز قابل تحمل است فقط دعا کنید آنروز فرا نرسد که آنها تصمیم بگیرند تا شما را نیز به همراه خود ببرند. ما همراهشان می رویم از این مغازه به آن مغازه، سرگردانی های بی هدف، چند قدم به جلو و دوباره به عقب تا زمانیکه تمام جزئیات البته بجز برچسب قیمت مورد بررسی قرار گیرد.

         

        شماره  9   

         

        پیوسته صحبت می کنند متاسفانه "کریس راک" نیز این تجربه تلخ را داشته است. روزی در یک مصاحبه تلویزیونی یک سوال از خانمی پرسید که او برای 45 دقیقه در مورد آن توضیح داد! بیشتر خانمها عاشق صحبت کردن هستند و هنگامیکه به آنها میدان دهید بدون توقف پیش خواهند رفت. البته تصور نکنید که گفته های آنها برای ما اهمیت ندارد ما فقط نمی خواهیم گزارش ثانیه به ثانیه تمام جزئیات را بدانیم.

         

          شماره 10

        از روابط جنسی به عنوان یک سلاح استفاده می کننددر جدال جنسی همه چیز بر سر کسی خراب می شود که شلوار بر تن دارد. اغلب خانمها برای نشان دادن برتری خود نسبت به مردها به آنها از موضع روابط جنسی حمله می کنند.   البته من به نوبه خود به کارگیری این روش موذیانه را تحسین می کنم ولی این واقعا منصفانه نیست که آنها از ابتدایی ترین نیازهای انسانی اینطور سوء استفاده کنند.   یاد بگیرید آنها را تحمل کنید اگر با کفایت و تدبیر کافی با مسائل مربوط به خانم ها برخورد کنید رفتارهای آزاردهنده آنها چندان هم غیرقابل تحمل به نظر نمی رسد. تنها شانس شما این است که خود را با آنها وفق دهید شما هم رفتارهای رنجش آور و آزار دهنده مخصوص به خود را دارید، هیچ انسانی کامل نیست، و من فکر می کنم این مطلب تنها چیزی است که هم خانم ها و هم آقایون می توانند بر سر آن به توافق رسند.




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز
شیطان

پیروی از گام های شیطان سراشیبی است که با گناهان کوچک شروع و به گناهان بزرگ تر منجر شده و در نهایت به دروغ بستن به خداوند متعال و تکذیب عملی آیات خدا که همان کفر است ، منتهی می گردد .


« وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ... ؛ و از گام هاى شیطان پیروى نکنید، که بى تردید او براى شما دشمنى آشکار است.»

کلمه «خطوات» جمع خطوة (گام) است، و «خطوات شیطان» عبارت است از امورى که نسبتش به غرض ‍شیطان ، نسبت گام هایى است که یک رونده بسوى مقصد خود برمی دارد.

«خطوات شیطان» تنها آن گام هاى از شیطان است که در طریقه و روش پیروى شود. و اگر فرض کنیم که این پیروى کننده مؤمن باشد که طریقه او همان طریقه ایمان است، لاجرم طریقه چنین مؤمنین طریقه شیطانى در ایمان است.

 

مراقب دشمن آشکار باشیم

در آیه ذکر شده بیان گردیده است که شیطان برای انسان دشمنی آشکار است، لذا نباید گام های او را پیروی کرد ، چگونگی این دشمنی در آیات دیگر قرآن بیان شده است .

پیروی از شیطان به صورت گام به گام بوده و قدم نهادن در هر مرحله ای، گام بعدی را آسان تر می کند. در آیه شریفه 21 سوره نور ، یکی از گام های شیطان بیان شده است :

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ ؛اى مؤمنان! از گام هاى شیطان پیروى نکنید; و هر که از گام هاى شیطان پیروى کند (هلاک می شود) زیرا شیطان به کار بسیار زشت وعمل ناپسند فرمان می دهد.»

طبق بیان شریف این آیه در صورت پیروی از گام های شیطان، او انسان را به فحشاء و منکر دستور می دهد. نکته جالب در این عبارت این است که این کار شیطان با اثر نماز در تضادّ است، چرا که نماز انسان را از فحشاء و منکر نهی می کند . (انّ الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنک...)

در آیه 168و169 سوره بقره، این سیاست گام به گام شیطان به صورت واضح تر بیان شده است :

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ، إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ؛اى مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است، بخورید و از گام هاى شیطان پیروى نکنید; زیرا او نسبت به شما دشمنى آشکار است ، او تنها شما را به بدى و فحشاء و گفتن سخنان بى دلیل و نسبت دادن آن به خدا وا می دارد.»

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ ؛اى مؤمنان! از گام هاى شیطان پیروى نکنید; و هر که از گام هاى شیطان پیروى کند (هلاک می شود) زیرا شیطان به کار بسیار زشت وعمل ناپسند فرمان می  دهد»

شیطان

ضابطه ای برای تشخیص اعمال شیطانی

در این آیه شریفه خداوند متعال براى اینکه ضابطه اى داده باشد که چه چیزهائى پیروى شیطان است ، کلمه سوء و فحشاء و سخن بدون علم را خاطر نشان کرده و می فهماند که پیروى ازهر چیزى که بد یا فحشاء یا بدون علم حکم کردن است، پیروى شیطان است.

با توجه به معانی سوء و فحشا در قرآن و سیاق آیه به نظر می رسد که مراد از کلمه «سوء» معصیتى است که از نظر زشتى پائین تر از معصیت «فحشاء» باشد ، مانند معصیت صغیره نسبت به معصیت کبیره .

بنابراین گام های شیطانى در این سه امر خلاصه مى شود: «بدی ها و معصیت های کوچک»، «زشتیها و معصیت های بزرگ» و «گفتن سخنان ناروا و بى مدرک در برابر ذات پاک پروردگار» .

 

سراشیبی تند هلاکت

از این آیات می توان دریافت که پیروی از گام های شیطان سراشیبی است که با گناهان کوچک شروع و به گناهان بزرگ تر منجر شده و در نهایت به دروغ بستن به خداوند متعال و تکذیب عملی آیات خدا که همان کفر است منتهی می گردد .

در بیان نورانی حضرت علی (علیه السلام) نیز ضمن مذمت مریدان شیطان، مراحلی برای پیروی از شیطان ذکر شده است :

« اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَِمْرِهِمْ مِلاکاً، وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً ؛شیطان را ملاک و پشتوانه زندگى خود گرفتند، او هم از آنان به عنوان دام استفاده کرد ، فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ، وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فى حُجُورِهِمْ، فَنَظَرَ بِاَعْیُنِهِمْ  ؛ در درونشان لانه کرد، و در دامنشان پرورش یافت، چشمشان در دیدنْ ، چشم شیطان ،وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ، فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ ؛ و زبانشان در گفتنْ ، زبان شیطان شد، بر مرکب لغزشها سوارشان کرد، و امور فاسد را در دیدگانشان جلوه داد ،فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطانُ فى سُلْطانِهِ، وَ نَطَقَ بِالْباطِلِ عَلى لِسانِهِ؛کارشان کار کسى است که شیطان او را شریک سلطنت خود قرار داده، و با زبان او به یاوه سرایى برخاسته است .» (خطبه7 ، نهج البلاغه )



منبع :

سایت شیعه آنلاین




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز

سوره کوثر


هر کس در نمازهای واجب یا مستحب خود سوره کوثر را قرائت نماید خداوند از آب حوض کوثر به او بنوشاند و کنار درخت طوبی همجوار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.


محتوای سوره

سوره کوثر در مکه نازل شده و دارای ? آیه است. کلمه کوثر به معنی خیر فراوان است. در اینکه منظور از کوثر، نهری است در بهشت، یا حوضی در محشر، یا ذریه و فرزندان زیاد، یا علمای امت، یا نبوت و قرآن، یا علم و حکمت ‏یا... نظریه‌های گوناگونی وجود دارد.

 

شأن نزول  سوره 

در شان نزول این سوره مى خوانیم : "عاص بن وائل "که از سران مشرکان بود پیغمبراکرم (ص) را بـه هـنـگام خارج شدن از مسجدالحرام ملاقات کرد, و مدتى باحضرت گفتگو نمود, گروهى از سران قریش در مسجد نشسته بودند و این منظره رااز دور مشاهده کردند, هنگامى که "عاص بن وائل " وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت مى کردى ؟ گفت : با این مرد "ابتر"!

تـوضـیـح ایـن که : پیغمبراکرم (ص) دو فرزند پسر از بانوى اسلام خدیجه داشت : یکى "قاسم " و دیـگرى "طاهر" که او را "عبداللّه "نیز مى نامیدند و این هر دو در مکه از دنیا رفتند, و پیغمبر اکرم (ص) فاقد فرزند پسر شد این موضوع زبان بدخواهان قریش را گشود و کلمه "ابتر" (یعنى بلاعقب ) را براى حضرتش انتخاب کردند، فکر مى کردند با رحلت پیغمبراکرم (ص) برنامه هاى او به خاطر نداشتن فرزند ذکور تعطیل خواهد شد و خوشحال بودند.

قـرآن مـجـیـد نـازل شـد و بـه طرز اعجازآمیزى در این سوره به آنها پاسخ گفت  و خبر داد که دشـمـنـان او ابـتر خواهند بود و برنامه اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهدشد, بشارتى که در این سوره داده شده از یکسو ضربه اى بود بر امیدهاى دشمنان اسلام  و از سوى دیگر تسلى خاطرى بود بـه رسـول اللّه (ص) که بعد از شنیدن این لقب زشت و توطئه دشمنان قلب پاکش غمگین و مکدر شده بود.

امام صادق علیه السلام نیز نقل شده استک هر کس سوره کوثر را در شب جمعه پس از نمازی که در نیمه شب می خواند صد مرتبه بخواند به اذن خدا رسولش را در خواب خواهد دید

فضیلت و خواص سوره کوثر

مفسران قرآن کریم گفته اند: این سوره در شأن و منزلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نازل شده است.1

قرآن حکیم

روزی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را دیدند که در حال تبسم بود پرسیدند: ای رسول خدا چه چیزی موجب خنده شما شده است؟ فرمود: سوره ای بر من نازل شده است و بعد سوره کوث را قرائت نمودند و گفتند: آیا می دانید کوثر چیست؟ گفتند خدا و رسولش آگاهترند. پیامبر فرمود: کوثر نهری در بهشت است که خداوند با ان مرا به خیر کثیری وعده داده است و آن حوض من است که امتم در کنار آن بر من وارد می شوند.2

در فضیلت این سوره از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است : هر کس سوره کوثر را تلاوت نماید خداوند از آب نهرهای بهشت به او می نوشاند و اجر و پاداش او به اندازه تمامی قربانی های روز عید قربان است. 3

از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است: هر کس در نمازهای واجب یا مستحب خود سوره کوثر را قرائت نماید خداوند از آب حوض کوثر به او بنوشاند و کنار درخت طوبی همجوار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.4

 

آثار و برکات سوره

1) دیدن رسول خدا صلی الله علیه وآله در خواب

از رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم روایت شده: هر کس سوره کوثر را در شب جمعه 100مرتبه تلاوت نماید رسول خدا را درخواب خواهد دید.5

به همین مضمون از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده استک هر کس سوره کوثر را در شب جمعه پس از نمازی که در نیمه شب می خواند صد مرتبه بخواند به اذن خدا رسولش را در خواب خواهد دید.6

2) برای دور کردن افراد از خود

اگر بخواهی کسی را از خود دور کنی 9 مرتبه سوره کوثر را بخوان و به جانب او بدم به اختیار خود راه کج می کند و می رود.7


ختم مجرب

 برای غنا و توانگری

روز چهارشنبه 40 مرتبه سوره کوثر را به نیت ثروت و توانگری بخواند.8

 


پی نوشت ها :

(1) بحارالانوار، ج8، ص16

(2) منتخب الکلام فی تفسیر الاحلام،ج1، ص74

(3) جامع الاحادیث الشیعه، ج15، ص131

(4) ثواب الاعمال، ص126

(5) منتخب الکلام فی تفسیرالاحلام، ج1، ص74

(6) روض الجنان و روح الجنان، ج20، ص421

(7) تعطیرالانام فی تعبیرالمنام،ج1، ص353

(8) درمان با قران، ص167


منابع: پایگاه اینترنتی انهار،سایت شهید آوینی،منتخب تفاسیر




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز
محی الدین ابن عربی

محی‎الدین ابن عربی، از اعاظم عرفا و شیخ اکبر اهل طریقت است. بعضی او را مؤسس عرفان نظری و اولین کسی می‎دانند که اصول و قواعد عرفانی را نظم و ترتیب داده و بر برخی از آن‎ها استدلال‎‎های عرفانی اقامه کرده است.


ابن عربی در 17 رمضان سال 569 ق / 28 ژوئیه 1165 م تولد یافت و سال‎های تحصیل خود را در اندلس سپری کرد. او در 17 سالگی گفت‎وگوی عجیبی با ابن‎رشد داشت و دیگر میان آن دو تا زمان انتقال خاکستر جسد ابن‎رشد به قرطبه، ملاقاتی اتفاق نیفتاد. ابن‎عربی جوان، در این تشییع جنازه شرکت داشت و به همین مناسبت ابیاتی را سرود که جهت و چهارچوب معرفتی فلسفه و معنویت اسلام را می‎توان در آن اشعار ملاحظه کرد.

ابن عربی در فتوحات مکیه از علی علیه‎السلام تجلیل می‎کند و اصولا آن حضرت را، از دیگر صحابه ممتاز می‎داند؛ «هذا علی بن ابی طالب کرم‎الله وجهه - باب مدینه العلم النبوی و صاحب الاسرار امامها» این علی بن ابیطالب کرم‎الله وجهه است، همان که دروازه شهر علم نبوی و صاحب اسرار و امام آن شهر است.

در همین اثر، ابن عربی در معرفت نخستین خلق روحانی اولین موجود، پس از این‎که به حقیقت محمدیه، به نص صریح اشاره می‎کند و در اثبات آن سخن می‎گوید و حضرت او را سید تمامی عوالم و نخستین نمودار و ظاهر در وجود از نور الهی می‎داند و عین عالم را از تجلی حق دانسته و پیامبر اکرم (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) را عقل اول و اکمل مظاهر می‎شناسد؛ آن‎گاه به علو قدر و منزلت و مرتبت علی (علیه‎السلام) توجه می‎کند و می‎نویسد: «و أقرب الناس الیه (محمد صلی‎الله علیه و آله) علی بن ابی طالب و اسرارالانبیاء اجمعین.»

با این‎همه اما، هنوز هستند کسانی‎که او را نه‎تنها شیعه نمی‎دانند، بلکه اساسا مطالب عرفانی او را کفر‎آمیز تلقی می‌کنند، و بر معاندت وی با معارف شیعه اصرار دارند. شاید همین امر است که بحث در باب ابن عربی را جذاب و حساس می‎کند.

 

معرکه آرا (نگاهی به نظرات موافقان و مخالفان این عربی)

در مورد طریقت و مذهب ابن عربی در میان اغلب مورخان، اعم از سنی و شیعه، نظرات متفاوت است. گروهی ابن عربی را در جرگه علمای اهل سنت و جماعت قرار داده‎اند، بعضی از بزرگان شیعه امامیه، وی را از سنیان متعصب دانسته‎اند و عده‎ای از اهل سنت، او را شیعه پنداشته‎اند؛ شیعه اسماعیلیه، ابن عربی را اسماعیلی مذهب دانسته و از جمله حجت‎های خود به‎شمار آورده‎اند و برخی از بزرگان شیعه اثنی عشریه نیز وی را شیعه خوانده و حتی بر اثنی عشری بودن او اصرار کرده‎اند. در گزارشی که می‎خوانید گزیده‎ای از نظرات موافقان و مخالفان ابن عربی را آورده‎ایم.

 

امام خمینی در بخشی از نامه خود به گورباچف:

دیگر شما را خسته نمی‎کنم و از کتب عرفا و به‎ خصوص محی‎الدین ابن عربی نام نمی‎برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگ‎مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‎گونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریک‎تر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.

 

امام فخر رازی

امام فخر، مقام معنوی و روحانی ابن‎عربی را ستوده تا جایی‎که او را ولی عظیم خوانده است. هر چند که این دو هرگز یکدیگر را ندیده‎اند ولی گویا مکتوبی که از ابن‎عربی به وی داده‎ند و در آن ابن عربی، فخر رازی را پند داده است که از علوم ظاهر عایدی حاصل نیست، در او تأثیری به‎سزا کرده و از فهم آن دگرگون گشته است. بخشی از این نامه در طبقات الکبرای شعرانی ثبت شده و آنان که آثار شیخ اکبر را فهرست کرده‎اند، از رساله الی الامام فخرالدین الرازی نیز نام برده‎اند.

 

شعرانی

کتاب طبقات الکبرای وی، از آثار بسیار مشهور در پیشگاه اهل تحقیق در علم رجال است. در همان اثر ابن عربی را کامل محقق مدقق و از اکابر عرفا دانسته است. در کتاب الیواقیت و الجواهر نیز از او در برابر مخالفان دفاعی محکم کرده و او را نسبت به دین و سنت الهی، محکم و پای‎بند دانسته است.

امام فخر، مقام معنوی و روحانی ابن‎عربی را ستوده تا جایی‎که او را ولی عظیم خوانده است.هرچند که این دو هرگز یکدیگر را ندیده‎اند ولی گویا مکتوبی که از ابن‎عربی به وی داده‎ند و در آن ابن عربی، فخر رازی را پند داده است که از علوم ظاهر عایدی حاصل نیست

استاد مطهری
محی الدین ابن عربی

فصوص‎الحکم دقیق‎ترین و عمیق‎ترین متن عرفانی است، شروح زیادی بر آن نوشته شده است. در هر عصری شاید دو سه نفر بیشتر پیدا نشده باشند که قادر به فهم این متن عمیق باشند. شرح کردن کتاب‎‎های محی‎الدین ابن عربی کار هر کسی نیست.

ابن عربی با عنوان «اعجوبه عجیب روزگار» است. محی‎الدین، عرفان را وارد مرحله جدیدی کرد و به‎صورت یک علم و مکتب درآورد و به نهایت تکامل خود رساند. به همین دلیل، او پدر عرفان نظری اسلامی است. تمام این عُرفایی که در میان ملل اسلامی سراغ داریم و از جمله عرفای ایرانی و فارسی‎زبان که داریم، مهمترین‎شان از قرن هفتم بوده و تمامی این‎ها شاگردان مکتب محی‎الدین هستند.

 

آیت‎الله سیدعلی قاضی طباطبایی

محی‎الدین از کاملین است، و در «فتوحات‎» او شواهد و ادله فراوان است که او شیعه بوده است‎؛ و مطالبی که مناقض با اصول مسلمه اهل سنت است بسیار است؛ کسی در معارف عرفانی بالاتر از او نیامده و نخواهد آمد.

 

علامه طباطبایی(رحمت‎الله‎علیه)

محی‎الدین بسیار به تشیع نزدیک بود. اصولا در صدر اول و زمان‎‎های پیشین، مسأله تشیع صورت دیگری داشت، و غالبا بزرگان از علما و عرفا در حقیقت شیعه بوده‎اند، ولی ناچار از نقطه‎نظر ضرورت تقیه می‎کردند، و سعی می‎کردند که آن حقیقت را به‎طوری که مصادم با مزاحمت‎‎های خارجی نگردد، در خود حفظ کنند. و لذا با کتمان، به شکلی خود را نگه می‎داشتند و از اشاعه‎اش مگر به رمز و اشاره و کنایه، خودداری می‎کردند.

 

آیت‎‎الله حسن‎زاده آملی

در هر عصری، اوحدی از علما قادر به فهم و تدریس فصوص و فتوحات است.

 

آیت‎‎الله جوادی آملی

محی‎الدین در کتاب فصوص‎الحکم به بیان بسیاری از دقایق و اسرار معارف دینی پرداخته است. داوری‎‎های گوناگون پیرامون ابن ‎عربی از صاحبان مذاهب فراوان است. معیار تولی و تبری نزد عده‎ای فقط مدح و قدحی است که در نوشتار نویسنده دیده می‎شود، چه این‎ که میزان مدح و ذم پیش آن گروه، فقط کیفیت طرح فروع فقهی و استنباط رأیی فرعی است. اما نزد عده‎ای، مهمترین معیار، همانا کیفیت طرح مسایل اصلی و اعتقادی است، چون آنها را می‎توان طوری پی‎‎ریزی کرد که دور از فهم توده مردم بوده و از بقیه مصون باشد، زیرا عصر خفقان و عصر اختناق را، هرگز نباید در داوری‎‎ها از نظر دور داشت. با توجه به این معیار عمیق، بررسی اساسی‎ترین مسایل اسلامی در مکتب ابن ‎عربی نشان می‎دهد که هیچ ‎کدام آنها بر مبنای اهل تسنن مطرح نشده، بلکه بر مبنای دقیق امامیه پایه‎گذاری شده است.

 

آیت‎الله شیخ محمدتقی بهجت

آیت‎الله بهجت، معتقد بودند که برخی از عرفا که کتاب‌های آنان، حاکی از آن است که پیرو مذهب اهل سنّت هستند، در اواخر عمر، مذهب اهل بیت علیهم السلام را اختیار کرده اند. ایشان در این باره فرمودند:

ابن عربی، مانند غزّالی، شیعه شده. البتّه کتاب‌های آنان، دلالت بر سنّی بودن آن‌ها دارد؛ ولی [از عقیده شان] برگشته اند. حال، برگشتن آن‌ها را با آن کتاب‌ها، خدا قبول کند یا نه، مطلب دیگری است. احتمالاً سیوطی هم مذهب امامیّه را پذیرفته است.

ایشان در پاسخ این سوال که « آیا محیی الدین عربی، ضالّ و مُضل است»، فرموده اند:

این سوال را باید از آقا سیّد محمّد کاظم یزدی پرسید که با آن همه تورّّع، احتیاط می‌کند. البتّه ما نمی‌توانیم از محی الدین و امثال او و گفته ی آنها تبعیّت کنیم و از آنها متابعت نماییم و بنا بگذاریم که: «کلّ ما یقوله حقّ».

ما باید در اعتقاد و عمل، تابع انبیا و اوصیا علیهم السلام و با آنها باشیم. این که بگوییم: اینها کافرند و تناکح و تناسل با آنها جایز نیست، این را هم نمی‌توانیم بگوییم؛ زیرا آنها به نماز و روزه التزام داشته اند. حرف‌های آن‌ها، قابل تأویل است. مثل بایزید و جنید که دارای شطحیّات بوده اند، و به طور کلّی، در مورد افرادی که نمی‌دانیم چگونه بوده اند و عاقبت شان چه شده، می‌گوییم: هر کس که موافق با اهل بیت علیهم االسلام باشد، ما هم با او موافقیم؛ و هر کس با آنها مخالف باشد، [با او] مخالف هستیم.

در هر حال، باید از «ثقلّین» تقلید کرد و مرجع همه مسلمانان، «ثقلین» است. (نقل از زمزم عرفان، محمدی ری شهری)

علامه طباطبایی (ره) می گوید: محی‎الدین بسیار به تشیع نزدیک بود. اصولا در صدر اول و زمان‎‎های پیشین، مسأله تشیع صورت دیگری داشت، و غالبا بزرگان از علما و عرفا در حقیقت شیعه بوده‎اند، ولی ناچار از نقطه‎نظر ضرورت تقیه می‎کردند، و سعی می‎کردند که آن حقیقت را به‎طوری که مصادم با مزاحمت‎‎های خارجی نگردد، در خود حفظ کنند

مقدس اردبیلی

مقدس اردبیلی، متوفی به سال 993ق، یکی دیگر از مخالفان ابن‎عربی است. مقدس اردبیلی از فقیهان و متکلمان مشهور و صالح زمان خود بوده است و جزو مخالفان سرسخت عرفان و تصوف و در زمره طعن‎کنندگان ابن‎عربی به ‎حساب

محی الدین ابن عربی

می‎آمده است. اردبیلی در کتابی که نوشته به شدت مذمت اهل طریق کرده و تا توانسته تقبیح‎شان کرده است. کتاب حدیقه الشیعه وی مشحون از این مطالب است. وی در این رساله نوشته است: «و بباید دانست که متقدمین صوفیه مانند بایزید بسطامی و حسین ابن منصور حلاج که شهرت کرده‎اند، بر یکی از این دو مذهب - حلولیه، اتحادیه - بوده‎اند. به سبب اعتقاد فاسدی که این گروه داشته‎اند، اکثر علمای شیعه، مانند شیخ مفید و ابن قولویه و ابن‎بابویه، این دو طایفه ضاله را خواه حلولیه و خواه اتحادیه از غلات شمرده‎اند و یقین است که ایشان اثر طایفه غلات‎اند که از نواصب‎اند، چنان‎که گذشت». وی در ادامه این مطلب می‎نویسد: و بعضی از متأخرین اتحادیه مثل محی‎الدین عربی و شیخ عزیز نسفی و عبدالرزاق کاشی؛ کفر و زندقه را از ایشان گذرانیده، به وحدت وجود قائل شده‎اند و گفته‎اند که هر موجودی خداست «تعالی‎الله عما یقول الملحدون علوا کبیرا».خداوند تعالی از آن‎چه که ملحدان درباره‎اش می‎گویند بی‎اندازه بزرگ‎تر و بالاتر است، و در ادامه، سبب کفر ایشان و طغیان‎شان را به جهت مطالعه کتاب‎های فلسفه می‎داند.

 

علامه محمدباقر مجلسی

علامه مجلسی متوفی به سال 1111ق، که فرزند محمدتقی است با آن‎ که پدرش از علاقه‎مندان عرفان بوده، در عین‎ حال خود از مخالفان صوفیه و طعن‎کنندگان ایشان است. کتاب بسیار مشهوری به نام بحارالانوار را که در حکم دریایی از روایات است، جمع کرده و در حوزه حدیث و ترویج افکار شیعه و رد مخالفان آن بسیار کوشیده‎ است. مجلسی نیز به‎سان بسیاری دیگر از مخالفان تصوف به نکته‎های حلول، اتحاد و به ‎ویژه به وحدت وجود اشاره کرده و این نکته را سبب کفرشان تلقی کرده است.

 

سیدحیدر آملی

از مخالفان دیگر ابن‎عربی می‎توان از سیدحیدر آملی، متوفی به سال 787ق، یاد کرد. اما این سیدحیدر خود از جمله عارفان است و به مشرب ابن‎عربی که وحدت وجودی است، نیز اعتقادی بارز دارد و شاید بتوان گفت که خود از جمله پیروان و دنباله‎روان اوست، شرحی هم بر کتاب فصوص‎الحکم ابن‎عربی نوشته و در خلال آثار خود او را با عنوان الشیخ الاعظم یاد کرده است. اما مخالفت او با ابن‎عربی درباره نظریه او درباره مسأله ولایت مقیده بوده است. با توجه به شیعه بودن سیدحیدر و بنابر روایاتی که او بر آن‎هاتکیه دارد، نه عیسی (علیه‎السلام) که امیرالمؤمنین علی (علیه‎السلام) عهده‎دار مقام خاتمیت ولایت مطلقه است و ولایت دوم که ولایت مقیده است، در انحصار فرزند او امام مهدی(عجل‎الله‎تعالی‎فرجه‎الشریف) است. غیر از این نیز در برخی از آثار خود در همین‎باره از ابن‎عربی خرده گرفته که چرا جانب تسنن را رعایت کرده و نام ابوبکر و عمر را در بحث ولایت به ‎کار برده است.

 

علاءالدوله سمنانی

رکن‎الدین ابوالمکارم احمدبن محمد بیابانکی مشهور به علاءالدوله سمنانی، متوفی به سال 736ق، در تألیفات کثیر خود با توجه به برخی مسائل و نیز با عنایت به مخالفت استاد خود نورالدین اسفراینی با ابن‎عربی، در موضعی به سختی به رد قولی از اقوال او پرداخته است. بیشتر سخن علاءالدوله در نقد آرای ابن‎عربی آن‎جاست که در تسبیح گفته است: «سبحان من اظهر الاشیاء کلها و هو عنها» ستوده است آن‎ که ظاهر کرد چیزها را و او عین آن ظهورات است. و بدین جهت علاءالدوله از او انتقادی تند کرده است.

آیت الله بهجت (ره) درباره ابن عربی فرمودند: ابن عربی، مانند غزّالی، شیعه شده. البتّه کتاب‌های آنان، دلالت بر سنّی بودن آن‌ها دارد؛ ولی [از عقیده شان] برگشته اند. حال، برگشتن آن‌ها را با آن کتاب‌ها، خدا قبول کند یا نه، مطلب دیگری است. احتمالاً سیوطی هم مذهب امامیّه را پذیرفته است

آیت‎الله حاج شیخ لطف‎الله صافی گلپایگانی
محی الدین ابن عربی

نظر مبارک معظم‎له راجع به ابن عربی، صاحب فتوحات و فصوص از جهت تشیع یا عدم آن چیست؟

این افراد که به اصطلاح، عرفا نامیده می‎شوند اکثریت دارای انحرافات فکری و عقیدتی و روش‎های خرافی هستند و گفتارها و سخنانی دارند که با نصوص قرآن مجید و احادیث شریفه مخالفت دارد. این‎ها طریقه متشرعه و ملتزمین به احکام و آداب شریعت را نداشته‎اند و اگرهم برخی آن‎ها را از عقاید فاسده تبرئه نمایند برای شخص مسلمان، آراء و عقائدشان حجت نیست، و قدر مسلم این است که این افراد و آراء‎شان در طول چهارده قرن، در محیط مذهب و تشیع هیچ‎گاه مرجع و ملجأ نبوده است ... مع ذلک برای مزید شناسایی به‎حال این افراد می‎توانید به کتاب‎هایی مثل: خیراتیه، فضائح الصوفیه و حدیقه الشیعه، عرفان و تصوف، و جست‎وجو در عرفان اسلامی رجوع نمایید.

 

آیت‎الله سیدصادق شیرازی

سئوال: نظر مبارک مرجع عالی‎قدر راجع به ابن عربی اندلسی (صاحب فصوص و فتوحات) از جهت تشیع و یا عدم آن چیست؟

جواب: راه او و راه اهل‎بیت علیهم‎السلام جدا است.

 

آیت‎الله سیدعلی میلانی

نظر مبارک معظم‎له راجع به ابن عربی، صاحب فتوحات و فصوص از جهت تشیع یا عدم آن چیست؟

بعض مطالبی‎ که در دو کتاب مذکور وجود دارد با مبانی تشیع سازگار نیست و مقتضای تقیه، عدم تعرض است نه قول خلاف؛ مثلا انکار ایمان حضرت ابوطالب علیه‎السلام که اجماع اهل‎بیت و همه شیعیان بر آن است چگونه می‎تواند حمل بر تقیه شود و اگر تعرض نمی‎کرد چه می‎شد؟

فرآوری: شکوری

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع:

1. زمزم عرفان، محمدی ری شهری

2. هفته نامه پنجره، شماره 87




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : سونامی محمد