c
عصرشریف اباد سفر خوشی را برای شما آرزو مندیم.
|
||||
حاکمیت و مالکیت هر دو جهان از آن او است ، هر نعمتى ، هر موهبتى ، هر فایده و برکتى ، و هر خلقت موزون و شگرف و عجیبى ، همه تعلق به ذات پاک او دارد ، و به همین دلیل" حمد" که حقیقتش ستایش بخاطر" کارهاى نیک اختیارى" است همه به او باز مىگردد ، و اگر مخلوقاتى نیز شایسته حمد و ستایشند آنها نیز پرتوى از وجود او و شعاعى از افعال و صفات او هستند . سیماى سورهى سبأ این سوره در مکّه نازل شده و پنجاه و چهار آیه دارد . به مناسبت سرگذشت قوم سبأ که در این سوره بیان شده ، «سبأ» نام گرفته و همانند دیگر سورههاى مکّى ، بیشتر مباحث آن در مورد مسائل اعتقادى و خصوصاً مبدأ و معاد است . البتّه در ضمن داستان حضرت سلیمان و برخورد او با قوم سبأ ، به گوشهاى از نعمتهاى الهى و سرنوشت شاکران و کافران اشاره شده است .
محتواى سوره سبأ بیشترین بحث این سوره روى بیان معارف اسلامى و ریشههاى اعتقادى مخصوصاً " مبدء" و " معاد" و" نبوت" دور مىزند ، چرا که مسلمانان در دوران مکه مىبایست از نظر عقائد ساخته مىشدند ، و براى پرداختن به فروع و تشکیل حکومت اسلامى و پیاده کردن تمام برنامههاى اسلامى ، آماده مىگردیدند . به طور کلى باید گفت محتواى این سوره ناظر به پنج مطلب است : 1- " مساله توحید" و قسمتى از نشانههاى خداوند در عالم هستى ، و صفات پاک او از جمله" توحید" ،" ربوبیت" و" الوهیت". 2- " مسأله معاد" که از همه مسائل در این سوره بیشتر مطرح شده ، از طرق مختلف درباره آن بحثهاى گوناگونى عنوان گردیده . 3- " مسأله نبوت انبیاى پیشین و مخصوصاً پیامبر اسلام" و پاسخ به بهانه جوییهاى دشمنان در باره او، و بیان پارهاى از معجزات انبیاء سلف . 4- بیان بخشى از نعمتهاى بزرگ خدا و سرنوشت شکرگزاران و کفران کنندگان ، ضمن بیان گوشهاى از زندگى سلیمان و قوم سبا. 5- دعوت به تفکر و اندیشه و ایمان و عمل صالح و تأثیر این عوامل در سعادت و نیکبختى بشر، و مجموعاً برنامه جامعى را براى تربیت جستجوگران حق تشکیل مىدهد . در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است : «کسى که دو سورهاى را که با حمد آغاز مىشود (سوره سبا و فاطر) در یک شب بخواند ، تمام آن شب را در حفظ و حراست الهى خواهد بود ، و اگر آن دو را در روز بخواند هیچ مکروهى به او نمىرسد ، و آن قدر از خیر دنیا و آخرت به او داده مىشود که هرگز به قلبش خطور نکرده ، و فکر و آرزویش به آن نرسیده است» *فضیلت این سورهدر روایات اسلامى در باره اهمیت این سوره و تلاوت آن تعبیرات جالبى دیده مىشود: از جمله در حدیثى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) چنین مىخوانیم : « من قرا سورة سبا لم یبق نبى و لا رسول الا کان له یوم القیامة رفیقا و مصافحا :کسى که سوره " سبا " را بخواند ، در قیامت تمام انبیاء و رسولان رفیق و همنشین او خواهند بود ، و همگى با او مصافحه مىکنند .» (مجمع البیان ، آغاز سوره" سبا" ، جلد 8 ، صفحه 375) در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است : «من قرء الحمدین جمیعا، سبأ و فاطر، فى لیلة لم یزل لیلته فى حفظ اللَّه تعالى و کلائه، فان قرأهما فى نهاره لم یصبه فى نهاره مکروه، و اعطى من خیر الدنیا و خیر الآخرة ما لم یخطر على قلبه و لم یبلغ مناه :کسى که دو سورهاى را که با حمد آغاز مىشود (سوره سبا و فاطر) در یک شب بخواند ، تمام آن شب را در حفظ و حراست الهى خواهد بود ، و اگر آن دو را در روز بخواند هیچ مکروهى به او نمىرسد ، و آن قدر از خیر دنیا و آخرت به او داده مىشود که هرگز به قلبش خطور نکرده ، و فکر و آرزویش به آن نرسیده است !» (مجمع البیان ، آغاز سوره" سبأ" ، جلد 8 ، صفحه 375) همانگونه که در مقالات قبلی هم اشاره کردیم مسلماً این پاداشهاى عظیم نصیب کسانى نمىشود که تنها به خواندن و لقلقه زبان قناعت کنند ، بلکه خواندن باید مقدمهاى باشد براى اندیشیدن که آن نیز انگیزه عمل است . مثلاً کسى که این سوره را مىخواند از این نکته با خبر مىشود که " قوم سبا " بر اثر کفران نعمتهاى بى حساب الهى چنان زندگانیشان در هم کوبیده شد که عبرت همگان گشتند و سرنوشت آنها ضرب المثلى براى جهانیان شد ، چنین انسانى به شکر نعمت ، شکرى آمیخته با جنبههاى عملى مىپردازد ، و شاکران نعمت خداوند در حفظ و امان او خواهند بود .
* چگونگى حمد خدا « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ : ستایش مخصوص خدایى است که آن چه در آسمانها و آن چه در زمین است مِلک اوست و در آخرت (نیز) حمد و ستایش تنها براى اوست و اوست حکیمِ آگاه.»(سبا ، 1) پنج سوره از سورههاى قرآن مجید با حمد پروردگار شروع مىشود که در سه سوره آن حمد و ستایش خداوند بخاطر آفرینش آسمان و زمین و موجودات دیگر است ؛ (سوره سبا، سوره فاطر، و سوره انعام). و در یک سوره (سوره کهف) این حمد و ستایش بخاطر نزول قرآن بر قلب پاک پیامبر صلی الله علیه و آله مىباشد. در حالى که در سوره حمد تعبیر جامعى شده که همه این امور را در بر مىگیرد :" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ". به هر حال سخن در آغاز سوره" سبا" از حمد و سپاس خدا است بخاطر مالکیت و حاکمیت او در دنیا و آخرت . این آیه مالکیّت مطلق و بى قید و شرط خداوند را بیان مىکند : «لَهُ ما فِی السَّماواتِ» به این ترتیب حاکمیت و مالکیت هر دو جهان از آن او است ، هر نعمتى ، هر موهبتى ، هر فایده و برکتى ، و هر خلقت موزون و شگرف و عجیبى ، همه تعلق به ذات پاک او دارد ، و به همین دلیل" حمد" که حقیقتش ستایش بخاطر" کارهاى نیک اختیارى" است همه به او باز مىگردد، و اگر مخلوقاتى نیز شایسته حمد و ستایشند آنها نیز پرتوى از وجود او و شعاعى از افعال و صفات او هستند . بنا بر این هر کس در این عالم مدح و ستایشى از چیزى کند این حمد و ستایش سرانجام به ذات پاک او بر مىگردد ، و به گفته شاعر:
ستایش مخصوص خدایى است که آن چه در آسمانها و آن چه در زمین است مِلک اوست و در آخرت (نیز) حمد و ستایش تنها براى اوست و اوست حکیمِ آگاه و در پایان آیه مىافزاید : " او حکیم و خبیر است" : (وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ). بر اساس حکمت بالغه اوست که این نظام عجیب بر جهان حکومت مىکند، و بر اساس علم و آگاهى اوست که هر چیز به جاى خود قرار گرفته، و هر موجودى آنچه را که نیاز دارد در اختیار دارد . فخر رازى مىگوید : علمى که به عمل متّصل باشد حکمت است و به کسى که عواقب و اسرار امور را بداند خبیر گویند . (تفسیر کبیر فخر رازى)
پیامهای آیه : 1ـ چگونگى حمد خدا را از خدا بیاموزیم . «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی» ... 2ـ ستایشها باید در برابر کمال و قدرت و مالکیّت و آگاهى و حکمت باشد .«الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ» ... 3ـ در دنیا غیر خداوند نیز ستایش مىشود ، ولى در آخرت ستایش مخصوص اوست . «وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ» 4ـ ستایش او در حصار زمان و شرایط خاصى نیست . «وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ» بهشتیان مىگویند : «وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» (یونس، 10) 5ـ مالکیّت الهى ، هم گسترده است ، هم حکیمانه و هم آگاهانه . «لَهُ ما فِی السَّماواتِ ... هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ» 6ـ گردش نظام هستى در دنیا و آخرت ، بر اساس حکمت الهى است . «لَهُ ما فِی السَّماواتِ ... وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ»
منابع: 1- تفسیر نور، ج9 2- تفسیر نمونه ، ج18 3- تفسیر کبیر فخر رازى نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز
آقایـون خـانم ها را دوست دارند. قیافه، بو، طرز راه رفتن وصـحبـت کردن تـنـها چـنـد نـمـونـه از دلایـلی هسـتـــند کهآقایون فــکر میـکنند خانم ها موجوداتی آسمانی هستند.در حـالیکه زنـدگی بدون وجود اونها غ … ده خصلت خانم ها : نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز
پیروی از گام های شیطان سراشیبی است که با گناهان کوچک شروع و به گناهان بزرگ تر منجر شده و در نهایت به دروغ بستن به خداوند متعال و تکذیب عملی آیات خدا که همان کفر است ، منتهی می گردد . « وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ... ؛ و از گام هاى شیطان پیروى نکنید، که بى تردید او براى شما دشمنى آشکار است.» کلمه «خطوات» جمع خطوة (گام) است، و «خطوات شیطان» عبارت است از امورى که نسبتش به غرض شیطان ، نسبت گام هایى است که یک رونده بسوى مقصد خود برمی دارد. «خطوات شیطان» تنها آن گام هاى از شیطان است که در طریقه و روش پیروى شود. و اگر فرض کنیم که این پیروى کننده مؤمن باشد که طریقه او همان طریقه ایمان است، لاجرم طریقه چنین مؤمنین طریقه شیطانى در ایمان است.
مراقب دشمن آشکار باشیم در آیه ذکر شده بیان گردیده است که شیطان برای انسان دشمنی آشکار است، لذا نباید گام های او را پیروی کرد ، چگونگی این دشمنی در آیات دیگر قرآن بیان شده است . پیروی از شیطان به صورت گام به گام بوده و قدم نهادن در هر مرحله ای، گام بعدی را آسان تر می کند. در آیه شریفه 21 سوره نور ، یکی از گام های شیطان بیان شده است : «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ ؛اى مؤمنان! از گام هاى شیطان پیروى نکنید; و هر که از گام هاى شیطان پیروى کند (هلاک می شود) زیرا شیطان به کار بسیار زشت وعمل ناپسند فرمان می دهد.» طبق بیان شریف این آیه در صورت پیروی از گام های شیطان، او انسان را به فحشاء و منکر دستور می دهد. نکته جالب در این عبارت این است که این کار شیطان با اثر نماز در تضادّ است، چرا که نماز انسان را از فحشاء و منکر نهی می کند . (انّ الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنک...) در آیه 168و169 سوره بقره، این سیاست گام به گام شیطان به صورت واضح تر بیان شده است : «یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ، إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ؛اى مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است، بخورید و از گام هاى شیطان پیروى نکنید; زیرا او نسبت به شما دشمنى آشکار است ، او تنها شما را به بدى و فحشاء و گفتن سخنان بى دلیل و نسبت دادن آن به خدا وا می دارد.» «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ ؛اى مؤمنان! از گام هاى شیطان پیروى نکنید; و هر که از گام هاى شیطان پیروى کند (هلاک می شود) زیرا شیطان به کار بسیار زشت وعمل ناپسند فرمان می دهد» ضابطه ای برای تشخیص اعمال شیطانی در این آیه شریفه خداوند متعال براى اینکه ضابطه اى داده باشد که چه چیزهائى پیروى شیطان است ، کلمه سوء و فحشاء و سخن بدون علم را خاطر نشان کرده و می فهماند که پیروى ازهر چیزى که بد یا فحشاء یا بدون علم حکم کردن است، پیروى شیطان است. با توجه به معانی سوء و فحشا در قرآن و سیاق آیه به نظر می رسد که مراد از کلمه «سوء» معصیتى است که از نظر زشتى پائین تر از معصیت «فحشاء» باشد ، مانند معصیت صغیره نسبت به معصیت کبیره . بنابراین گام های شیطانى در این سه امر خلاصه مى شود: «بدی ها و معصیت های کوچک»، «زشتیها و معصیت های بزرگ» و «گفتن سخنان ناروا و بى مدرک در برابر ذات پاک پروردگار» .
سراشیبی تند هلاکت از این آیات می توان دریافت که پیروی از گام های شیطان سراشیبی است که با گناهان کوچک شروع و به گناهان بزرگ تر منجر شده و در نهایت به دروغ بستن به خداوند متعال و تکذیب عملی آیات خدا که همان کفر است منتهی می گردد . در بیان نورانی حضرت علی (علیه السلام) نیز ضمن مذمت مریدان شیطان، مراحلی برای پیروی از شیطان ذکر شده است : « اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَِمْرِهِمْ مِلاکاً، وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً ؛شیطان را ملاک و پشتوانه زندگى خود گرفتند، او هم از آنان به عنوان دام استفاده کرد ، فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ، وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فى حُجُورِهِمْ، فَنَظَرَ بِاَعْیُنِهِمْ ؛ در درونشان لانه کرد، و در دامنشان پرورش یافت، چشمشان در دیدنْ ، چشم شیطان ،وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ، فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ ؛ و زبانشان در گفتنْ ، زبان شیطان شد، بر مرکب لغزشها سوارشان کرد، و امور فاسد را در دیدگانشان جلوه داد ،فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطانُ فى سُلْطانِهِ، وَ نَطَقَ بِالْباطِلِ عَلى لِسانِهِ؛کارشان کار کسى است که شیطان او را شریک سلطنت خود قرار داده، و با زبان او به یاوه سرایى برخاسته است .» (خطبه7 ، نهج البلاغه ) منبع : سایت شیعه آنلاین نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/2/12 توسط محمد کشاورز
|
||||
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : سونامی محمد |