
c
عصرشریف اباد سفر خوشی را برای شما آرزو مندیم.
|
||
آلبوم بسیار زیبا و قدیمی کمیاب پیمان تهرانی (( کوچه بازاری )) ((سعید حامی اهنگهای قدیمی)) ((کاور این البوم زیبا رو ندارم پیشنهاد می کنم حتما دانلود کنید)) ((دنبال اهنگ قدیمی میگردی)) (دانلود کنید) آلبوم بسیار زیبا و قدیمی کمیاب پیمان تهرانی (( کوچه بازاری )) ((سعید حامی اهنگهای قدیمی)) بالا رو کلیک کنید نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/3/9 توسط محمد کشاورز
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/3/9 توسط محمد کشاورز
به غضنفر می گن تا حالا گول خوردی؟ میگه آدم که گول نمی خوره! گول آدمو می خوره! -------------------------------------------------------------------------------- غضنفررفته بوده چتربازی. موقع پرش از هواپیما، فرمانده بهش می گه: وقتی پریدی بیرون دکمه سبز می زنی چترت باز میشه، یک درصد اگر باز نشد، دگمه قرمز رو می زنی که حتما چترت باز می شه. بعد وقتی رسیدی پایین یک جیپ هم پایین منتظرته که می بردت پادگان. حالا بپر. غضنفر می پره، دگمه سبز رو میزنه چتر باز نمی شه، دگمه قرمز رو میزنه چتر باز نمی شه، می گه اگه شانس ماست، حالا اگر برسیم پایین جیپه هم رفته ------------------------------------------------------- ------------------------- از غضنفر می پرسن که برای بستن یه لامپ به چند نفر احتیاجه می گه 3 نفر می گن چرا 3 نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون ، لامپ رو میگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو میچرخوونن ------------------------- ------------------------------------------------------- یه نفر باباش می میره خیلی براش بی تابی می کرده .غضنفر می ره دلداریش بده .می گه ناپلئون رو می شناسی؟ بعد از این همه جنگ و فتوحات مرد.انیشتن رو می شناسی؟ بعد از این همه کشف و اختراع مرد .بابای تو که هیچ گهی نبود تو اینقدر براش بی تابی می کنی .......................................................... از غضنفر می پرسن اسم سعدی چیه میگه: ... میدون --------------------- ----------------------------------------------------------- به غضنفر میگن صبحونه چی می خوری میگه : تـیـلـیـد ، میگن ظهر ناهار چی میخوری میگه : تـیـلـیـد میگن شام چی می خوری میگه : تـیـلـیـد ، میگن اصلا ولش کن اوقات فراغتت رو چیکار می کنی میگه میشینم نون خورد می کنم واسه تـیـلـیـد --------------------------------------------------- ----------------------------- به غضنفرمیگن تو پیامبرا به کدومشون ارادات بیشتری داری؟ میگه حضرت سوج میگن : حضرت سوج نداریم که ؟ میگه : خودم دیدم پشت یه ماشین نوشته بود یا سوج ------------------------------------------- ------------------------------------- از غضنفر می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟ میگه به من اطلاع ندادن, هنوز نمیدونم دایی شدم یا خاله -------------------------------------------------------------------------------- پلیس راهنماییی جلو غضنفررو میگیره میگه: کارت ماشین گواهینامه معاینه فنی بیمه ... غضنفر میگه : چیکار کنم ؟ جمله بسازم؟ . -------- ------------------------------------------------------------------------ به غضنفر گفتند: بابات به رحمت ایزدی پیوست! گفت: رحمت ایزدی دیگه کیه؟!…… گفتند نه. منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت…… گفت: منظورتون را نمی فهمم!!! ….. گفتند: یعنی اینکه دار فانی را وداع گفت…… گفت:بازم نفهمیدم!……. گفتند:ای بابا…بابات رخت از این دنیا بربست……. بازم نفهمید!…… آخر سر عصبانی شدند و گفتند : ابله…بابای خرت! مرد……. گفت: خر ما که بابا نداشت!……خودش یکی بود. -------------------------------------------------------------------------------- غضنفر ?سال میره سربازی کارتشو که میدن میگه : ای بابا اینو که دارم گواهینامه میخوام ------------------------------------------------------ -------------------------- غضنفر با گوسفنداش دعواش میشه ، واسه چرا می بردشون چمن مصنوعی ------------------ -------------------------------------------------------------- زنگ میزنه آژانس انرژی اتمی: میگه..میخوام با دکتور البرادعی …صحبت کنم….. البرادعی: بفرمایید غضنفر میگه: آقای البرادعی شما دکترین ؟ البرادعی میگه: بله من دکترم یارو میگه: پس آخه واسه چی تو آژانس کار میکنی .......................................... یارو ماهواره می خره میبره خونه زنش میگه پول از کجا آوردی ماهواره خریدی میگه تلویزیونو فروختم ماهواره خریدم. ................................ یارو میره معدن بقیش باشه بعدن ........................................ 2تا روانی رو میبرن پیش روان پزشکی روانپزشک میگه به یکی شون برو خونه ی ما ببین من اونجام روانی میره این یک روانی میخنده دکتر میگه چرا میخندی میگه اون کار خودشو زیاد کرد اگه تلفن کرده بود راحت تر بود ................................. یارو نمکدون میخره میگه پس نمکش کجاست ..............................1... یارو صبح که از خواب پا میشه زنش می یره به دخترش میگه صبحانه برای 2 نفر درست کن........... یارو انقدر خسیسه میخواد خود کشی کنه میره خودشو به برق خانه ی همسایه میزنه ................................... به یه نفر میگن نام 5 حیوان وحشی رو بگو میگه 3شیر و 2 پلنگ ........................................... به غضنفر میگن چند سالته میگه 52 میگن تو که یه سال قبل گفتی 52 میگه حرف مرد یکییه ................................ حسن کچل میره سلمانی میگن اینجا چکار میکنی میگه اومدم آب بخورم .................................... 3تا روانی رو برای سنجش فکر میبرن استخر خالی به اولی میگن بپر میپره دست وپاش میشکنه دومی هم می پره سرش میشکنه به سومی میگن بپر میگه شنا بلد نیستم ............................................. نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/3/7 توسط محمد کشاورز
به یک ترکه میگن: 2*2 چند میشه؟ میگه: 5 تا! میگن: برو بابا، 4 تا میشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم! 152- ترکه فیلم جیمز باند میبینه خیلی خوشش میاد. یکی ازش میپرسه اسمت چیه میگه: فَر...گضن فر!
153- ترکه و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمیگرده به ترکه میگه اسم توچیه؟! ترکه اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون!
154- تو جزیره آدمخورا یک بابایی میره ساندویچ فروشی، یک ساندویچ مغز سفارش میده. ساندویچیه میگه: میشه 2 تومن. مرده عصبانی میشه میگه: یعنی چی؟ مگه سَرِ گردنست؟! هفته پیش یک تومن بود! ساندویچیه میگه: آخه این مغز تهرونیه، بابا بالاخره یک کلاس خاص خودشو داره. مردک هم ساندویچش رو میخوره و چیزی نمیگه. هفته دیگه میاد دوباره یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه:شد 10 تومن! یارو خیلی شاکی میشه، میگه: بابا چه خبرته؟! ساندویچیه میگه: آخه عزیز من،این دفعه مغز رشتیه، کلی فسفر داره به جان تو! باز طرف چیزی نمیگه و پول و میده و ساندویچش رو میخوره. هفته بعد دوباره میاد و یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه: میشه 100 تومن! یارو دیگه پاک شاکی میشه و ساندویچ رو میکوبه رو میز داد میزنه: این چه مسخره بازیه دراوردی؟! ساندوچیه میگه:آخه عزیز من،این یکی مغز ترکه، باید 100 تا کله بشکنیم تا ازش یک ساندویچ دربیاد!!
155- ترکه زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره!
156- یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه!
157- ترکه پسرش رفته بوده زیر ماشین، با سنگ میزنه درش بیاره!
158- ترکه میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!
159- ترکه میخواسته بره هر چی راهزنه اطراف تبریزه دهنشون رو سرویس کنه. ملت هم میان هر کی یه چیزی براش میارن، یکی شمشیر میاره یکی خنجر میاره و حسابی مسلحش میکنن. خلاصه ترکه راه میفته و بعد از یک هفته خونین و مالین برمیگرده. مردم دورش جمع میشن، میپرسند: چی شد؟ چی کار کردی؟ ترکه پامیشه یا حال زار میگه: بابا یه دستم شمشیر بود یه دستم خنجر، با دندونام میجنگیدم؟!
160- ترکه به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: کار میکنه، کار نَمیکنه، کار میکنه، کار نَمیکنه...!
!
178- یارو زبونش میگرفته میره داروخونه میگه: آقا اشپیل داری؟ میگه: اشپیل دیگه چیه؟ میگه: بابا اشپیل دیگه. یارو میگه: یعنی چی؟ درست تلفظ کنین من بفهمم. یارو میگه: بابا جان اشپیل، دیگه! یارو میگه: آقا من که نمیفهمم شما چی میگین، بگذارین به همکارم بگم شاید اون بفهمه. رفیق یارو هم زبونش میگرفته، میاد. بهش میگه: آقا اشپیل دارین، یارو هم میره براش یه چیزی میاره بهش میده و میره، بعد همکارای یارو ازش میپرسن: این چی میخواست؟ میگه: اشپیل! میگن: بابااین اشپیل دیگه چه کوفتیه!؟ اصلاً برو یکم از این اشپیل ور دار بیار ببینیم چیه. یارو میره و بر میگرده میگه: اشپیل تموم شد!
179- عربه میره مغازه با لهجه میگه:آقا رُبععع دارین؟ یارو میگه: داریم، ولی نه به این غلیظی!
180- ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش، میگه: عزیزم من لهجه دارم؟ دختره میگه: آره. ترکه میگه: پس من قطع میکنم دوباره میگیرم!
181- ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش، باباش ور میداره، هول میشه میگه: ببخشید توپمون افتاده!
182- ترکه میره تو خواربار فروشی میگه: نیم کیلو پنیر بدین، یارو بهش میگه: ببخشید، شما ترکین؟ میگه: از کجا فهمیدین؟ میگه: از لهجتون. ترکه با خودش میگه: من باید این لهجمو درست کنم. پا میشه میره خارج بعد از ده سال برمیگرده، میره همون جا میگه: آقا نیم کیلو پنیر بدین. یارو باز میگه: آقا شما ترکین؟ میگه: اِاِا... از کجا فهمیدی؟ مگه من هنوز لهجه دارم. یارو میگه: نه، ولی آخه اینجا پنج ساله که بانک شده!
183- شیرهایه میخواسته تاکسی بگیره، به یک تاکسی میگه: مُشتقیم! تاکسیه، پنج متر جلو تر نگه میداره. یارو میگه: ای بـابـا! من که میخواستم اونجا پیاده شم!
184- ترکه تو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبل از مسابقه بهش میگن: ببین جواب ژاندارمریه ولی همون اول نگی که ضایع بشه، یه چند تا سوال اولش بکن بعد جوابو بگو. مسابقه شروع میشه، ترکه میپرسه: جانداره؟ مجریه میگه: نه. ترکه میگه: مِریه؟ میگه: نه. ترکه میگه: جاندارمریه؟
185- به ترکه میگن: نظرتون راجع به سریال امام علی چیه؟ میگه: خیلی عالیه، فقط اگه میشه یخورده قطام شو بیشتر کنید!
186- ترکه رفته بوده استخر، مسؤول اونجا میخواسته واسه شاشیدن تو آب جریمش کنه. ترکه داد و بیداد میکنه که: خوب بابا همه تو آب میشاشند! یارو میگه: آره، ولی نه از رو دایو!
187- ترکه تو اتوبوس واستاده بوده، یهو میبینه بند کفشش بازه. به کنار دستیش میگه: آقا قربون دستت، یک دقیقه این میله رو نگردار من بند کفشم رو ببندم!
188- ترکه زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این چه تصاویره مستهجنی بود که تو ان سریال امام علی نشون دادید؟! یارو بهش میگه: قربان ما که فقط پاها رو نشون دادیم. ترکه میگه: بابا تلوزیون من پرش داشت، همه جاشو دیدیم!
189- ترکه زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این سریال امام علی که همش بدآموزی داره! یارو میگه:چرا آقا؟ برای چی؟ ترکه میگه: بابا الان دو هفتهست هروقت میام پسرمو تنبیه کنم، میدوه میره تو کوچه لخت میشه!
190- یارو ترکه تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، ترکه میگه: بچهها در رین صاحابش اومد!
191- عربه هی میگوزیده، بعدش یک لیوان آب میخورده. ازش میپرسن: چرا هی بعد از گوزیدن آب میخوری؟ میگه: ولک، اگه آب نخورم که گرد و خاک میشه!
192- ترکه میره راهپیمایی، میبینه شلوغه برمیگرده!
193- ترکه 19 تا بچه داشته، بهش میگن: چرا یک بچه دیگه نمیاری، رُند شه؟! میگه: فرزند کمتر، زندگی بهتر!
194- ترکه میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ ترکه میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!
195- دو تا ترکه میرن یک رستوران کلاس بالا، دو تا کوکا سفارش میدند، بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، شروع میکنند به خوردن. گارسونه میاد میگه: ببخشید،شما نمیتونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. ترکا یک نگاهی به هم میکنند، ساندویچاشونو باهم عوض میکنند!
196- ترکه 10 تومن میندازه تو صندوق صداقات، هنوز دوقدم رد نشده بوده، یک ماشین میزنه بهش، درب و داغونش میکنه. همون وقت یک بابای دیگهای داشته یک پولی مینداخته تو همون صندوق، ترکه با حال زار پامیشه، میگه: آقا پولتو اونتو ننداز، اون صندوقش خرابه! نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/3/7 توسط محمد کشاورز
مبارزه با آزار جنسی زنان در مصر، دستور کار اصلی فعالان حقوق زنان این کشور است. این مزاحمتها در اشکال مختلفی چون متلک جنسی، چشمچرانی، در وسایل نقلیه عمومی یا صحنهسازی در دفاتر کار برای نزدیک شدن به همکاران زن نمود مییابند… در خیابانهای قاهره از پسربچه ? ساله تا پیرمرد ?? ساله را میتوان دید که به نوعی به مزاحمت جنسی زنان میپردازند. هر چه محل عبور و مرور زنان شلوغتر باشد، فرافکنیهای کلامی بیپرواتر میشوند. آیا افکار عمومی مصر، هویت زن را بیش از همه، هویتی جنسی میداند؟ بسیاری به این سوال جواب مثبت میدهند. دکتر نهاد ابوالقمصان، مدیر مرکز حقوق زنان مصر میگوید کهتنگناهای ناشی از فشار شدید اقتصادی از یکسو و تسلط فرهنگ حاکم در مصر از سوی دیگر موجب آن شده که موضوع زنان و حقوق آنها در این کشور در اولویت قرار نداشته باشد. بسیاری از مردان مزاحم، کردار خود را با اتکاء به سنتهای کهن شرقی توجیه میکنند. وی تاکید میکند که نرخ بالای بیکاری در مصر یکی از دلایل مزاحمتهای جنسی مردان علیه زنان است. او میگوید بیکاران امکان تاهل ندارند و نیازهای جنسی فروخورده خود را با پرسه زدن در خیابان، نگاه هیز و دستدرازی به زنان ارضاء میکنند. مدیر مرکز حقوق زنان مصر میافزاید که در هم آمیختگی فقر اقتصادی با فرهنگ سنتی و مذهبی موجب شده که خیابانهای قاهره صحنه خودسری مردان مزاحم باشد و بیاعتنایی پلیس و نبود قانون نیز مهر تضمین بر تداوم این روند بگذارد. برخی جامعهشناسان مصری به زمینههای دیگری در فرآیند مزاحمت جنسی علیه زنان اشاره میکنند. آنها میگویند که زندگی به دلایلی چون تورم، درآمد پایین، آلودگی محیط زیست، ترافیک فشرده و بوروکراسی رو بهرشد، هر دم سختتر میشود و قربانیان این دشواریها به نوبه خود میکوشند که این فشار روحی و اجتماعی را به کسانی منتقل کنند که از نظر اجتماعی شکنندهتر هستند: زنان! پارادوکس دیگری نیز در جامعه مصر وجود دارد: رسانههای آزاد و لیبرال همان اندازه زن را “سوژه جنسی” قلمداد میکنند که بنیادگرایان تلاش این نشریات برای جلب خواننده با انتشار تصاویر اغواکننده زنان، ریختن آب به آسیاب نیروهای سنتی است که نگران شهوتانگیزی زنان و از راه بهدر شدن مردان درهر حضور اجتماعی آنان هستند. قانون و عرف به مردان مزاحم اطمینان خاطر میدهد شمار زنان مصری که برای حفظ خود از مزاحمتهای جنسی جواز اسلحه میخواهند، روز بهروز بیشتر میشود. کم نیستند زنانی که وقت آمدن به خیابان و بازار، اسپری در کیف میگذارند. تعداد زنان علاقمند به ورزشهای رزمی و دفاعی چون کاراته نیز رو به افزایش است. بنا بر شواهد موجود، گردشگران زن در مصر نیز از اینگونه آزارها در امان نیستند و سفارتخانههای کشورهای دیگر پیوسته به زنان توریست هشدار میدهند که امکان حمله یا مزاحمت جنسی به آنان در مصر وجود دارد. کنشگران حقوق زن در مصر میگویند که این مزاحمتها تا زمانی که قانون، مجازاتی برای عاملان آن در نظر نگیرد، ادامه خواهند یافت. خانم نهاد ابوالقمصان سالهاست که برای تصویب لایحهای برای پیگرد مزاحمان جنسی علیه زنان در مصر مبارزه میکند. او میگوید که فقدان کیفر به مردان مزاحم این احساس را میدهد که در پناه دولت و سیستم فرهنگی قرار دارند و رفتارشان به کسی آسیبی نرسانده است. نهاد ابوالقمصان به پژوهشهایی اشاره میکند که نشانمیدهند مزاحمت جنسی علیه زنان به سن، ظاهر، نوع پوشش و زمان و مکان مزاحمت ارتباطی ندارد. او میگوید موضوع به سادگی این است که قربانیان، تنها به دلیل “زن بودن” طعمهای آسان قلمداد شده و مورد آزار جنسی قرار میگیرند. فعالان مدنی مصر میگویند که مجازات قانونی مزاحمان جنسی در این کشور به راهی طولانی نیاز دارد. پلیس مصر تنها دست درازی و لمس بدن زنان را مزاحمت تلقی میکند و پیگیریهای حقوقی نیز مستلزم شکایت زنی هستند که مورد آزار قرار گرفته است. قوانین جزایی جاری در مصر برای شکایاتی از این دست، یک تا سه سال مجازات در نظر میگیرد که در پارهای موارد با پرداخت جریمهای حداکثر ??? لیره مختومه اعلام میشوند. بدتر از همه آن است که بیشتر زنان مصری در صورت برملا کردن مزاحمت جنسی در خیابان یا محل کار مورد سرزنشقرار میگیرند و متهم به اغواگری با لباس و رفتار فریبنده میشوند. برای همین است که بسیاری از آنها ترجیح میدهند سکوت کنند تا دستکم “گناهکار” قلمداد نشوند. یکی از اهداف انجمنها و تشکلهای غیردولتی زنان در مصر همین است که شهامت زنان را در مواجهه با این فرهنگ بالا برد. کنشگران این تشکلها میکوشند با روشنگری و توضیح در فیسبوک، توئیتر یا با حضور در دبیرستانها، به دختران و زنان جرات دفاع از بدن و حقوق انسانی خود را بدهند. نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/3/7 توسط محمد کشاورز
|
||
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : سونامی محمد |